Monday, April 1, 2013





حمایت از شورای ملی‌ و بر شمردن خواسته‌ها و اهداف ملی‌ مردم 

ایران در چارچوب یک قانون اساسی‌ مدون و پاسخگو




پیام آمادگی برای هر ایرانی در شرایط نا خواسته تحریمها و احتمال هر گونه حمله نظامی.

آزادی ایران تنها به دست خودایرانی ممکن است




از این رو حمایت از شورای ملی‌ و بر شمردن خواسته‌ها و اهداف ملی‌ مردم ایران در چارچوب یک قانون اساسی‌ مدون و پاسخگو و در پیرو آن رستاخیز میلیونی بر علیه توطئه جنگ و بیان پیام شفاف و روشن سرنگونی این رژیم ،خواست بیشماری از ایرانیان راستین و پایبند به تاریخ و هویت ملی در چارچوب حفظ تمامییت ارزی و یکپارچگی کشور و منافع ملی و تعویض قانون اساسی اسلامی این حکومت ضد ایرانی میباشد. 





توازن قدرت و سیاست باید به توسط مردم ایران تغییر کند ، زیرا که بر هم 



زدن معادله هرگونه حمله نظامی و تعرض به خاک ایران که همانا بر گرفته از ذات پلید و افکار دیرینه کشورهای خیانت کار و سودجو به وطنمان بوده است، تنها و تنها به توسط اراده و شرافت و استقامت تک تک ایرانیان ممکن خواهد بود.

با توجه به شواهد تاریخی و خیانت مزدوران و وابستگان به این رژیم ، واگذاری اختیار به دست خود ایرانی‌ برای بازسازی سرنوشت خود تابحال با وجود مانع شدن و نرسیدن مردم به این خواست مهم که همانا میل باطنی این منفعت طلبان بوده است، متاسفانه با مشکلات فراوانی این استقلال طلبی در طول ۳۴ سال روبرو بوده است از جمله گسترش واپسگرایی میان ایرانیان با هدف عدم اطمینان و اتحاد. نادانی و سپردن اختیارات میهن به دست خارجی‌ و همچنین منفعت طلبی خارجی‌ از شرایط نابسامان وطن و همراهی با این حکومت بی کفایت غیر مردمی که ۳۴شاهد آن هستیم ، در ماندن این رژیم تا به امروز یاری رسانده است.



اقتصاد نابسامان و در حال فروپاشی این نظام سببب سر افکندگی و عدم اعتماد مردم ایران شده است و زمینه را برای یک رستاخیز ملی‌ فراهم آورده است. هر لحظه شرایط کشور و خشم مردم دست خوش بحرانی بزرگ میشود.


ما نباید دست از مبارزه حقیقی برداریم. آنها هر روزه میکشند چون ما ۳۴سال سکوت اختیار کردیم، امروز اما بیداری با ماست و جامعه بیدار وظیفه دارد که فریاد حق طلبی سر دهد تا خفتگان را هم از خواب نازشان بیدار کند که یا همراه خواهند شد یا از ترس بر خود خواهند لرزید. جوامع بین المللی باید به روابط و معاملات خود با رژیم پایان دهند و به خواست ایرانیان جهت باز پسگیری میهنشان تن در دهند.

عكس محكومین به اعدام با عكس‌های زندانین سیاسی از دانشجویان زندانی گرفته تا رهبران كارگری اسیر حكومت اسلامی و تا فعالین مدافع حقوق زن و یا وكلای دربند. در این مورد هیچ استثنا و یا ارجحیتی نباید در كار باشد . همه زندانیان سیاسی و همه محكومین به اعدام را باید مطرح كرد و دنیا را متوجه این جنایات نمود. ما می‌خواهیم در این روزها خواست ایزوله كردن جمهوری اسلامی و یا اعمال فشار در قالب تحریم‌های سیاسی و دیپلماتیک این رژیم را به عنوان یکی از ابزارهای مبارزاتی بکار ببندیم.

ایران امروز همچنان در بند تاریک اندیشانیست که جهت قدرت طلبی زیر عبای آخوند خزیدند و ویرانی ایران را رقم زدند. ایرانی‌ که در مسیر صحیح پیشرفت و ایجاد ساختارهای صحیح سیاسی و اجتماعی بود تا آیندگان اسیر تفکرات تاریکندیشان امروز نباشند.

ایرانیان بی گناه و مورد ظلم رژیم اینچنین در غربت از سوی عوامل رژیم و همچنین دولت محلی مورد ستم و بی حمایتی واقع میشوند. حامیان حکومت جمهوری اسلامی تاکنون پا را فراتر گذشته و در پی انحصار مبارزات آزادیخواهانه ایرانیان هستند و با بی شرمی خود را در رسانه های غیر ملی صدای مردم ایران معرفی میکنند. کجای این رعایت حقوق بشر است که خاطیان بدون اینکه مورد پرسش و نکوهش قرار گیرند به آغوش باز مردم ایران در بر گرفته میشوند.؟


شرم بر ما باد اگر به نابودی تمامیت جمهوری اسلامی شک کنیم و در حمایت از این بدیل و آلترناتیو سیاسی "شورای ملی‌ ایران" برنخیزیم.

هر ایرانی که در این شرایط و پس از گذشت این همه بازی جناحی داخل حاکمیت باز هم چشم بسته دانسته یا ندانسته از این جلادان بشریت حمایت کند دشمنان ایران و ایرانی محسوب میشود. همه چیز به روشنی روز است پس باید واضح و روشن نیز تعیین موضع نمود و هدفمند عمل کرد.جز این به بیراهه خواهیم رفت منطق و شعور بیهوده در وجود هر انسانی نهاده نشده، باید از آن جهت بهتر اندیشیدن، بهتر بودن، بهتر ساختن، بهتر زیستن، .... بهره جست


در این برهه هوشیار باشیم و بر موضعگیری‌ها در قبال تحریم انتصابات از سوی جبهه‌‌های مختلف تامل کنیم، اجازه ندهیم تا باز هم در نهایت، از مبارزات جمعی‌ با خواست براندازانه به منافع گروهی اصلاح طلبان یا سایر جناح‌های حکومتی سؤ استفاده شود تا از این رهگذر توان این را داشته باشند تا مهر تائید از سوی جامعه بر حقانیت حضور نیافتن خویش در انتصابات داشته باشند و اکثرییت تحریم کنندگان را در جبهه‌ خویش جای دهند.

با توجه به جنایات این رژیم و تداوم ماشین کشتار آن و آنچه که هر یک از ما ایرانیان به نحوی در مقابل قوانین ضد بشری این رژیم پس از ۳ دهه شاهد آن هستیم، بایستی تا به امروز با در نظر گرفتن این حقیقت شوم به این نقطه نظر رسیده باشیم ، که به هیچ وجه نمیتوان در راستای این قوانین مذهبی و عوام فریبانه این چنین مجلسی یا حکومتی خواسته ها و نیازهای شهروندان ایرانزمین را پاس داشت و حق آنان را ستاند. از این رو هریک از ما اگر بر این اعتقادیم که تحریم هریک از اتتسابات این رژیم در دستور روند مبارزات ما قرار دارد ، پس بیایم این خواست مهم را با حمایت از شورای ملی‌ و بر شمردن خواسته‌ها و اهداف ملی‌ به عنوان اصلی‌ روشن و مشخص به امکانی مبدل سازیم که از این امکان به نفع روشنتر شدن خواستهای مردم و پیام شفاف مردم در قبال این حکومت بهره جوییم. اما بنمایه این خواست ملی را باید با اصولی که به عنوان پیامه واقعی این تحریم هستند، هرچه زودتر در جهت آگاهی بیشتر همراه نمود. به راستی که از تحریم انتصابات نه تنها که به عنوان قسمتی از مبارزه مدنی باید استفاده کنیم ، بلکه اهدافمان را در این جهت همراه با تحریم ،بیان کنیم ، تعویض قانون اساسی بر پایه اصول دموکراسی و حقوق بشر ، میتواند بخشی از سرنگونی رژیم آدمخواران اسلامی باشد، این ناپاکان و جنایتکاران حتی داخل مرزها را هم نمیتوانند امن نگاه دارند ،مرزهای کشور که جای خود دارد ،از دریای مازندران و منابع نفتی‌ و زیست محیطی‌ آن که دیگر چیزی بر جای نمانده است، خلیج پارس را هم که شوربختانه علیرغم تعلقات تاریخی‌،جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی به ایران همراه با منابع سرشار نفتی‌ و گازی خلیج مینامند و سهم سرشار و پویای اقتصادی آن را به بیگانگان سپردندو به تعبیری اقتصاد ما را تجزیه کردند . تحریم انتصابات با ذکر دلایل روشن و منطقی‌ به گفتی آغازی برای مبارزه مدنی جدی ،و شروعی برای کل براندازی این دزدان و چپاولگران میتواند باشد، به نحوی که این قطار کم هزینه همراه و همگام با حمایت خود از شورای ملی‌ و مبارزه مدنی از جایی شروع به حرکتی حساب شده بر روی ریل داشته باشد. آنانی که به این انتخابات نمایشی اسلامی در ایران میروند شاید عادت به تجاوز و کتک خوردن دارند. مردمی که بی هویتی خویش را دشمن دیرینه خود قرار میدهند، براستی این دشمن دیرینه‌ کاری به جز تجاوز و کتک زدن آن مردم ,مسئولیت دیگری برای نگهداری قدرت خویش ندارد.

به باورم باید به بررسی این مهم پرداخت که گروه‌های مختلف برونمرزی بر اساس چه منطق و دلایلی انتصابات حکومتی را تحریم میکنند. آیا تحریمی که سالها از سوی نیروهای مبارز خواهان برندازی انجام شده، با تحریمی که اردوی اصلاح‌طلب برونمرزی از آن صحبت می‌کند در یک راستا و با یک هدف انجام می‌گیرد !!!؟ 

در طول سه‌ دهه انتصابات صورت گرفته، هیچگاه شاهد تغییراتی بنیادین در ساختارهای قانونی و نهادهای اجرایی این رژیم نبوده ایم با وجودیکه هر دو جناح همواره پای ثابت هر انتصاباتی بوده اند، از اینرو حضور داشتن یا نداشتن اصلاح طلبان در انتصابات آینده تفاوتی در اصل معادله نخواهد داشت.

هرگونه تحریمی باید کلیت و تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را در بر گیرد، نه تنها بخشی از آنرا.

حال و روز امروز حاکم بر ما، خود دلیل کافی‌ جهت برخواستن و جنگیدن تا باز پسگیری ارزشها و حقوقی ‌ست که از ما ستانده شده. هر سری که بّر دار میرود، تلنگریست دوباره بر حباب ترک خرده وجدانهای در خواب...

شما نمیتوانید با کلیت و تمامیت رژیم در تضاد و عناد باشید، در عین حال نیز جناح‌های آنرا مورد گزینش قرار دهید.



نیما سعیدی

No comments: