مهرگان
جشن مهـر
مهـر روز از مهـرماه،
روز 10 مهر ماه 3747 زرتشتی برابر با 2 اکتبر 2009 مسيحی
بر همگان خجسته باد
فـريدون و کاوه
يلانِ دليـر
بـه يـاری مـردم
خـروشان چـو شيـر
کشيـدنـد از تختِ ظلمـش به زير
به البـرز
ضحـاک در بنـد شد
سـراسـر جهان
شـاد و خـرسنـد شد
چنين روز
مـانـد از يـلان يـادگـار
ز خـاطر
تـو ايـن روز پنهـان مـدار
به روز خُـجستـه سـرِ مهــــرمـــــاه
به سـر بَــر نهــاد آن کيــــانی کــلاه
بفـــرمــود تا آتــش افــــــروختنـــد
همـه عَنبــــر و زعفــران ســوختند
هنگام نيمروز مهرگان را نو میکنند و با شادی در برابر آبگينه (آينه)، ايستاده، سرمه بر چشمان کشيده، نقل و سنجد و آويشن به سر هم می ريزند و مهرگان را به هم شادباش می گويند
مردمان سرزمينهای پشته ايران، جشنهای فراوانی را بنياد نهاده اند که نميايانگر و يادآور ديد و باور آنان به يادبودهای ملیميهنی، افسانه ای يا استوره ای، پهلوانی يا حماسی، تاريخی، آيينی و يا طبيعی (بوم زيستی) و همانند آنها می باشند. بازتاب های آنچنان جشنهای فراوان و روان افزايی بودند که مادران و پدران ما را، انسانهايی سرخوش و شادمان، شادمان، نيکانديش، سرزنده، پيروز و سربلند میساختند!
شمار جشنهای ايرانی را بيش از 73 جشن برآورد کرده اند و اين خود می رساند که مردمان پُشتهايران در هـر روزشان جشن داشتهاند، يا روز پيشش به جشن نشسته يا چشم به راه برگزاریِ جشن روز آينده شان بودهاند!
از ميان اين اين 73 جشن، میتوان از جشنهای ماهانه نام برد. جشن هايی که با همزمان شدن نام روز با نام ماه برگزار میشوند. چشن های ارجمندی که اگر چه شماری از اين جشنها میرفتند که به بوتهی فرموشی سپرده شوند، با کوشش ايرانيان فرهنگ دوست، از فراموش شدن رسته و جانی تازه يافتند تا دوباره و همچون درفش کاويانی، آسمان فر و فرهنگ و انديشه ی پشته ی ايران را شکوه و روشنايی بخشيدند. مهرگان نيز اگر چه از بزرگترين جشن های کهن بوممان بود، ساليان درازی از درخشش شايسته و درخورش به دور مانده بود، مهـرگان، جشن مهـر است.
جشن مهـر يا مهرگان همانند و همپايه نوروز و يکی از کهـن ترين و بزرگترين جشنهایِملی مردمانِ پشته يا فلاتِ ايران است. اين جشن در روز مهـر از ماهِ مهـر و بهع درازای شش روز، برگزار می شود که در سال شمارِ کهن ايرانی روز شانزدهم مهـرماه بود و در سال شمار نوين در روز دهمِ مهـرماه میباشد .
فرهنگ مهر، سرپرست پيشين دانشگاه پهلوی شيراز در "ديدی نو از آيينی کهن" در باره ی اين روز، نکنه را به يادمان می آورند که هم درباره هخامنشيان و هم درباره ی روز دهقان در هنگام زندگی پادشاه درخور نگرش است:
"ْدر پنجاه سال اخيرـ(در زمان پادشاه)ـ روز مهرگان روز دهقان هم به شمار آمد که البته مناسبت دارد «چراکه در زبان پارسیهخامنشيان ماه پاييزی مهر و شهريور "باگياادی گفته میشد که معنای سادهی آن چنين است که در اين ماه زمين کشاورزی ( باغ ) را بايستی ورز داد.
از ميان انگيزه های چندی که برای برگزاری اين جشن بر شمرده اند، پيروز شدن مردم ايران به سرکردگی فريدون کيانی و با خروش کاوه آهنگـر بر ضحاک ماردوش می باشد که در سروده ها و نوشته های بسياری از بزرگان فرهنگ و ادب پشته ی ايران خود نمايی می کند.
همچنان که آمد اين جشن از بزرگی و شکوهی همانند جشن نوروزی برخوردار است و خوانی اگر نگوييم از آن زيباتر که به آن شکوه و زيبايی دارد.
خوان يا سفره مهرگانی از ديدنی و زيباترين ِ خوانها است که از دادههايی همچون گل و گياهان خوشبو، شاخههای درختان، دانههای گياهی، خشگبار، آيينه يا آبگينه، شمع(فروزه) و شمعدان، مجمر آتش، آش و نان ويژه مهرگانی، ميوههای گوناگون و رنگارنگ ـ(بنا بر توانايی خداوندِ خوان)ـ و . . . فراهم می آورن میشود.
خوان يا سفرهیِ مهرگانی:
خوان مهرگانی همانگونه که آمد همانند خوان يا سفره نوروزی بسيار زيبا و رنگارنگ است و آنچنانکه سعدی شيرازی میگويد:
برگ درختان سبز در نظــر روزگار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
پر از گل و گياه و برگ سبز و ميوه و خشگبار است که هر يک از آنها بيش از سد کتاب هنر آفرينش را گويايند
بر خوان يا سفرهی مهرگانی اينچيزها را میتوان ديد:
آينه، سرمه و سرمهدان، مجمر آتش، اسپد و کُندُر بر آتش نهاده، شمع (فروزه) و شمعدان و لالهی روشن، شير، شکر، شراب، شربت و شيرينی، گلاب، آوند يا جامی از آب که سکه يا سکه های سيمين در خود دارد و می تواند با نارنجی شناور در آن زيباتر شود، گل، گلدان و گلهای رنگارنگ و سبزی و ريحان و لـرک، عَناب، گياه خوشبوی آويشن (هم به تنهايی و هم شناور در آب)، خشگبار يا سنجد، پسته، بادام، گردو و فندق و همچنين برگههای گوناگون و انجير و دانههای گياهی"حبوبات"
سبزی و ميوه های تابستانی به ويژه انار، به، انگورسپيد، عناب و سيب، ترنج (نگارنده خود در هنگام گستردن خوان مهرگانی، چون ترنج و بالنگ و همچنين به نيافتم، مربای ترنج و مربای به را بر خوان نهادم)، سنجد و بادام و پسته و يا به زبانی ديگر، خشگبار، اسپند و کُندرِ بر آتش نهاده، مجمر آتش، گياه خوشبوی آويشن يا جامی از آب که با نارنجی شناور و سکه های سيمين در آن نيز از خوان نشينان هستند
بر خوان مهرگانی همچنين شاخههای بيد، زيتون، به، انار، کاج، مورد و سرو، و همانند آنها که گويا هر يک از آنها نمودار يکی از استانهای شاهنشاهی بودهاند مینهند و چوبهای خوشبو و اسپند میسوزانند
بر اين خوان آشی بدون گوشت که از هفت ويا دوازده دانه گياهی نيز تدارک ديده میشود و "درون" نام دارد نيز می نهند. سيرُک نيز نانی است خوان نشين که از آرد هفت دانه فراهم میآيد و در روغن سرخ میشود.
بر اين خوان نانی نيز می نهند که "سيروک" نام دارد و در بسياری از جشن های ديگر نيز پخته می شود. خمير اين نان از آرد هفت دانه(و يا همان آرد گندم) فراهم آمده، ولی در آوندی پر از روغن سرخ می گردد. دوستداران میتوانند چگونگی تهيه آنرا از نگارنده بگيرند.
"چنگ مال" و يا "ناخنک مال" که از خرما و دانههايی تهيهمیشود و همچنين حلوا را نيز به ويژه در جای های که گرمسيری هستند بر خوان مهرگانی می گذارند. يک بار در هنگام گستردن خوان مهرگانی ما چنگمال شيرازی بر خوان نهاديم و جايتان سبز که چه خوان زيبا شيرينی شد.
اين خوان آشی را نيز بر خود دارد که چيزی مانند شله قلمکار میباشد که از هفت دانه گوناگون همانند گندم، جو، برنج، عدس، لوبيا، ماش و نخود و همانند آن تهيه و پخته میشود.
يادمان نرود که جای پای شماره ی هفت را در شش فروزه ی اهورايی و اهورامزدای يگانه می توان جست
هوای پيرامون خوان مهرگانی را با اسپند و کندر که بر آتش ريخته می شود سرشار از بوهای خوش می سازند و
هنگام نيمروز مهرگان را نو میکنند و با شادی در برابر آبگينه(آينه)،ايستاده، سرمه بر چشمان کشيده، نقل و سنجد و آويشن به سر هم می ريزند و مهرگان را به هم شادباش می گويند
بسياری از آيين های کهن را،خواهـران و برادران هم فرهنگ ديگر بخش های اين پشته ی کهن و به ويژه تاجيکان، بسيار بهتر از ما وبا شايستکی، شکوه و ارزش در خورجايگاهشان برگـزار می کنند.
واژه مهر:
واژه مهـر را میتوان:1
مهر و عشق و محبت و دوستی دانست، چنانکه حافظ گويد :
کمتــر از ذره نيــی « مهـــــر بـــورز »
تا به خلوتگه خورشيد رسی چرخ زنان
و يا2.
همچنان که از آغاز نيز بوده است، آنرا برابر با نماد ِ مهـر، پاسدار پيمان ميان مردمان برشمرد.
همچنانکه آمد جشن مهـر يا مهرگان همانند و همپايه نوروز و يکی از کهـن ترين و بزرگترين جشنهایِملی مردمانِ پشته يا فلاتِ ايران است. اين جشن در روز مهـر از ماهِ مهـر که در سال شمارِ کهن ايرانی روز شانزدهم مهـرماه بود و در سال شمار نوين در روز دهمِ مهـرماه میباشد، برگزار می شود. بر همين پايهاست که بيرونی در التفيم آورده است : "شانزدهم روز است از مهـر ماه" . مهرگان، همانند نوروز که روز نخستش هنگامهیِ برابری روز و شب بهاری (اعتدال ربيعی)، است، در هنگام برابری روز و شبِ پاييزی جای دارد.
اگرچه مهرگان را با برابر و همزمان شدن نام روز مهـر با نام ماه هفتم ايرانيان يعنی مهر ماه به جشن مینشيند و خود از جشن های ماهيانه اشت، ولی انگيزه ها ی ديگری را نيز برای برگزاری آن بر میشمارند.
درميان جشنهای ايرانيان دو جشن مهر، يا مهرگان و نوروز از ارزش ويژهای برخوردارند. يکی از مهمترن اين ويژگيها، آغاز شدن سال نو با هـر يک از آنها بسته به دوران مختلف تاريخ بوده، چرای که شماری باور دارند در روزگاران رفته ساليانی نيز مهرگان سرِ سال نو بوده است و سال نو با مهرگان آغاز میشدهاست. ولی پس از چندی سال نو دوباره به آغازِ فـروردين ماه باز گشت که جای درست آن می باشد.
در فرهنگ جهانگيری در باره ی مهرگان آمده است که:
« جشنی از اين بزرگتر بعد نوروز نباشد»
مسعود سعد سلمان نيز چه مهربان درباره مهرگان میسرايد:
روز مهــر و مـاه مهــر و جشـن فــــرخ مهــــــرگان
مهــــر بيفـــــزا ای نگــار مــاه چهـــــر مهـــربان
مهــربانی کـن به جشن مهرگان و روز مهـــر
مهربانی کن به روز مهـر و جشن مهـــرگان
جـام را چون لاله گـردان از نبيد باده رنگ
ونـدر آن منگر که لاله نيست اندر بوستان
برگزاری مهرگان همانند نوروز از شايسته ها و بايسته ها به شمار می آمده است. برای اينکه نمادی از ارزش گـزاری به اين روز را از ديد دانشمندان دوران اسلام پذيرانندگی ايرانيان برايتان نمونه آوريم. نگاهی می اندازيم به کوتاه نوشته هايی همانند شهـروزی که در باره ی بيرونی آورده و يا مری بويس و ...ديگران که برای نشان دادن ارزش مهرگان در ميان مردمان نوشته اند:
«دست و چشم و فکر او هيچگاه از عمل باز نماند، مگـر به روز نوروز و مهرگان و يا برای تهيه احتياجات معاش» .
"مری بويس" به نقل از کتزياس پزشک و درباره ارزش اين جشن نزد شاهان هخامنشی می نويسد:
"اين تنها موقع سال است که شاهان پارس ميتوانند و حق دارند "می بنوشند".
«مسعود سعد سلمان»، مینويسد:
تا دايم است جنبش گردون و آفتاب
تا واجب است گردش نوروز و مهرگان
جای پای مهرگان در ميان مردمان کشورهای ديگر:
تازی يا عرب زبانان مهرجان يا مهرگان به چم فستيوال و جشن به کار می برند.
سکوی سده و نوروز
سکوی سده و نوروز و به باور فراوان مهرگان:
در دوران گذشته، در شهرهای ايرانی سکوهايی برای برگزاری جشنها میساختند که چيزی همانند سنهای نمايش تئاتر و يا آمفی تئاترهای امروزی میتوانستهاند باشند.
فراموش نکنيم که در هنگام فرمانروايی بهرام گور يا بهرام پنجم درآمد ايرانيان به اندازه ای فراوان بود که به مردم پيشنهاد شد که تنها نيمی از روز را به کار و نيمه ديگر را به آسايش و شادی و شادمانی بپردازند و در پی همين پيشهاد بود که بهرام گور از پادشاه هند درخواست می کند هنرمندانی را به ايران زمين روانه کند و بنا بر چنين درخواستی به شمار دوازده هزار تن خواننده و نوازنده و دست افشان و پای کوب که به هنرهای دستی نيز آراسته بودند به سرزمين های زيـر فرمان شاهنشاه ايران آمدند . "جيپسی" ها که "کولی" نيز به آنان گفته می شود از همان گروهند.
از سکو هايی که همچون آمفی تاتر های امروزی بودند می گفتيم، اين سکوها را برای برگـزاری جشن ها، به ويژه نوروز، سده و به گمان فراوان مهرگان، تدارک میديدهاند.در شاه نامه و هنگامی که اردوان در نبرد با اردشيـر کشته می شود و در پی آن اردشير در جايی که چشمه ی آب بزرگ و پُر آبی هست، خره ی اردشير را بنا می کند ورده اند :
يکی چشمه ی بی کران اندروی
فـراوان از آن چشمه بنهاد روی
بــر آورد بـــر چشمــه آتشکــده
بر او تازه شد مهر و جشن سده
در دنباله ی همين داستان آمده است:
ز پُر مايه تـر هـر چه بُـد دلپذيـر
همی تاخت تا خــره ی اردشيـــر
بکــرد انـدر آن کشور آتشکــده
بر او تـازه شد مهـرگان و سـده
و يا در هنگامی که در باره ی کارهای دوره ی پادشاهی لهراسب سخن می گويد، آورده است:
به هر برزنی جای جشن ِ سده
همـه گِـرد بـر گِـرد آتشکــــده
ناگفته نماند که اين شادی خواهی در رگ و خون و باورهای ايرانی جای دارد. بيهوده نيست که در سنگ نبشته ی داريوش بزرگ می خوانيم:
"... سپاس اهورامزدا را که جهان بر آفريد، که مردمان را آفريد،
که شادی را برای مردم آفريد ..."
انگيزههای برگزاری:
برای اين جشن که برای سپاسگزاری از دادههای پروردگاری برگزار میشود، انگيزههايی چند را بـر میشمارند
1. مهرگان روز پيروزی فريدون بر ضحاک است.
اين انگيزه که پيروزیِ فريدون بر ضحاک ماردوش باشد را، به ويژه استاد سخن، فردوسی نامدار، کسی که اگـر دامن همت برای نوشتنِ شاهمنامه به کمر نزده بود ما اکنون به زبان پارسی سخن نمیگفتيم يادآور میشود و مینويسد:
فريــدون چــو شد بر جهان کامکار
نـدانست جــز خـويشتـن شهـــريار
به رسـم کيان تـاج و تخـت و مهـی
بيـاراســت بـا کـــــاخِ شــــاهنشهی
به روز خُـجستـه سـرِ مهــــرمـــــاه
به سـر بَــر نهــاد آن کيــــانی کــلاه
بفـــرمــود تا آتــش افــــــروختنـــد
همـه عَنبــــر و زعفــران ســوختند
کنون يادگار است از او ماهِ مهـــــر
بکـوش و به رنج ايچ منمای چهــر
بيرونی نيز همين انگيزه را برای بر گزاری اين جشن بر می شمارد و در التفيم می نويسد:
شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهـر.
و اندرين روز افريدون ظفر يافت بر بيوراسب جادو، آنکه معروف است به ضحاک و به کوه دماوند باز داشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشن کنند بر کردار آنچه از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و به دين دانندش".
چون از بيرونی سخن به ميان آورديم، بد نيست يادآور شويم که بيرونی در باره درازای زندگی ضحاک مار دوش يا "بيوَراسب" و در "آثاارالباقيه" مینويسد:
"بيوَراسب هزارسال يک روز کمتر زيسته و يا فرمانروايی کرده است و اندکی پيش از آن زيسته. پس مردم میپندارند که امکانِ هزارسال زيستن وجود دارد و بر اين اساس است که مردم به همديگر میگويند هزارسال بزی و آنرا در حد امکان میدانند."
از ديدگاهِ نگارنده بدين انگيزه هزار سال زندگی و زيستن را به ضحاک نسبی دادهاند که بنمايانند که اگر ستمگر و نامردمی، حتا هزار سال هم زندگی کند و دستک و درگاه بسازد، در پايان اسيرِ دست و پنجهیِِ داد و داگری يا عدالت خواهد گشت.
2. مهرگان به انگيزه بزرگداشت مهـر، ايزد پيمان وعهد:
ميتراييان يا پاسداران مهر، مهرگان را به ايزد مهر که او را از ايزدانِ آريايی میشناختهاند نسبت میدهند.ايرانيان و هنديان کهن، مهر را ايزد پيمان يا عهد و دشمن دروغ و دروغگويی و پيمان شکنی بـر میشمردهاند و میپنداشتهاند که اگر کسی پيمان شکنی کند ايزد مهر او را پادافره يا کيفـر خواهد داد.
ناگفته نماند که پس از به اسلام کشانی ی ِ ايرانيان، تازيان برای نزديک کردن ايرانيان به خودشان، رخت پهلوانان و فهرمانان ايرانی را بر تن وابستگان خود می پوشاندند و بر همين پايه بود که رخت مهـر پاسدار عهد وپيمان را بر تن مسلمانی پوشاندند و او را به مانند نگاهبان پيمان، يعنی مهر بر زبان مردم روان ساختند. اين کس عباس فرزند علی ابن ابی طالب است که سوگند يا قسم حضـرت عباس از آن جا به جايی هاست که بر زبان بسياری از مردم کوچه و بازار روان می بينم.
. 3. همزمانی روز مهـر و ماهِ مهـر:
مهرگان همچنين يکی از دوازده جشن ماهانه ايرانی که با برابر شدن نام روز با نام ماه برگزار میشوند نيز میباشد که در هنگام گردآوری و به انبار سپاریِ فـرآوردههای تابستانی که خود انگيزهای طبيعی میتواند به شمار آيد به جشن نشسته میشود. ناگفته نماند که اين جشن به جز از گاهنبار سوم که در سیام شهريورماه و گاهنبار چهارم که در سیام مهرماه برگزار میشوند و چگونگیِ برگزاری ويژه خود را دارند میباشد.
. 4. آغاز زمستان بزرگ:
در گذشته آرياييان سال را به يک تابستان هفت ماهه و يک زمستان پنج ماهه بخش میکردند که مهرگان به پيشباز زمستان بزرگ رفتن میتوانسته باشد.
تابستان بزرگِ هفت ماه بودند، فروردين، ارديبهشت، خورداد، تير، امرداد، شهريور و مهر ماه، و زمستان بزرگِ پنج ماه بودند، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند. و همچنانکه در شهريورگان آمد، بهار و پاييزی را نمی شناختند مگر تابستان و زمستان را.
شايانِنگرشاستکه درگذشته درسوئد نيزسال بهدوبخشتقسيم میشده است
5. جشن کشاورزی و هنگام برداشت و به انبار سپاری برداشتهای تابستانی.
گرديزی در اين پيوند می نويسد :
"و مهر روز برگزاری جشن خرمن است".
فرهنگ مهر، سرپرست پيشين دانشگاه پهلوی شيراز در ديدی نو از آيينی کهن از ارزش گزاری به روز مهر در زمان پادشاهان هخامنشی و همچنين زنده ياد مخمد رضا شاه پهلوی ياد می کند و می نويسد:
"ْدر پنجاه سال اخير(در هنگام پادشاه)، روز مهرگان روز دهقان هم به شمار آمد که البته مناسبت دارد «چراکه در زبان پارسیهخامنشيان ماه پاييزی مهروشهريور "بااگياادی گفته میشد که معنای سادهی آن چنين است که در اين ماه زمين کشاورزی ( باغ ) را بايستی ورز داد.
به مناسبت آغاز سال تحصيلی و به صدا در آمدن زنگ مدرسه ها نيز نام آموزگار به خود گرفت که آن نيز پسنديده است."
چگونگی برگزاری مهرگان:
پيش از رسيدن روز مهـر، بايد به پالودن و پاکيزه ساختن خانه و کاشانه پرداخت و همانند نوروز خانه تکانی کرد. و آنگاه آماده برگزاری جشن شد و به گستردن خوان مهرگانی پرداخت.
بدبيارانه امروزه بسياری از مردم ميهنمان، آيين و رسم نيکوی خانه تکانی در مهرماه را از ياد بردهاند و به جز شمار اندکی از ايرانيان و به ويژه زرتشتيان، همهی آداب و آيين های مهرگانی را به جا نمیآورند.
کاش همانگونه که هم ميهنان و به ويژه جوانان به راز برگزاری و گاه باز آفرينی آيين های کهن ديارمان می پردازند. ايين خانه تکانی مهرگانی را نيز زنده تر سازند. ناگفته نماند که بسياری از آيين های کهن را، خواهـران و برادران هم فرهنگ ديگر بخش های اين پشته ی کهن و به ويژه تاجيکان، بسيار بهتر از ما و با شايستکی، شکوه و ارزش در خورجايگاهشان برگـزار می کنند.
شايد نيار به يادآوری نباشد که پيشتر درباره ی خوان يا سقره ی مهرگانی نوشته شده بود.
مهرگان را در گذشته ها در شش روز به جشن می نشستند که روز ششم را با شکوه بيشتری برگزار می کردند. "مری بويس" به آوردن نوشته ای از "کتزياس"، پزشک دربار هخامنشی در باره جايگاه مهرگان نزد ايرانيان می نويسد:
"اين تنها موقع سال است که شاهان پارس ميتوانند و حق دارند تا می توانند شراب بنوشند".
.
در روز جشن که همان مهر روز از مهرماه باشد، همهی هموندان يا اعضا خانواده، رخت نو بر تن، دورخوان يا سفره مهرگانی گرد میآيند و هنگاميکه خورشيد به ميان آسمان رسيد، در برابر آيينه به يکديگر شادباش میگويند، همديگر را در آغوش میکشند، نقل و شيرنی نثار همديگر میکنند، بر سر و روی همديگر بوسه میزنند و مهربانيهای کردگاری را سپاس میگويند. در اين هنگام شماری نيز، سرمه بر چشم میکشند و بهر روی همگی به شادی و شادمانی پرداخته، همانند نوروز به انجام ديد وباز میپردازند.
در اين روز برای نوعروسان(اروسان) و تازه دامادان پيشکش يا هديه میفرستند. پروفسور مری بويس در باره مهرگان و سفره ی آن نزد زرتشتيان می نويسد:
« در چنين روزی رخت نو پوشيده و به ديد و بازديد هم میروند و به يکديگر شادباش میگويند.
در باره برگزاری مهرگان در روزگاران کهن و در تاريخ بيهقی آمدهاست:
روز آدينه شانزدهم زالقعده مهرگان بود، امير، رضیاللهعنه (بامداد) بهجشن (مهرجان* بنشست، اما شراب نخورد و نثارها و هديها آوردند، از حد(و) اندازه گذشته و پس از نماز نشاط شراب کرد و رسم مهرگان بتمامی بجای آوردند، سخت نيکو، با تمامی شرايط آن وصينی(از پيش سلجوقيان بيامد و در خلوت)، (بعد از مراجعت)، با وزير و صاحب ديوان رسالت گفت که:
"سلطانرا عشوه دادن محال باشد، اين قوم را بر بادی عظيم ديدم، اکنون که شدم و مینمايد که در ايشان رسيدهام. * مهرجان با گويش تازی = مهرگان
دستگيری از نيازمندان:
از ديگر آيين های بسيار پسنديده و درخور نگرش مهرگانی، دستگيری از نيازمندان و رسيدگی به حال و روز دوستان و آشنايان است که به همگامی همگانی مردم در دست افشانی و پايکوبیهای مهرگانی می سرانجامد.
دادن پيشکش به نو خانمان ها:
نگارنده، خود به ياد دارم که در چنين روزها و جشن هايی، در خيابانها و کوچههای شهر بروجرد خنچه برانی يا خنچه کشانی را می میديدم که سبد و خنچه هايی را برای نو عروسان و تاره دامادان می بردند. آنچه که بيش از هر چيز در درون خنچه ها خود نمايی کی گرد، کله قندی بود که در زرورق سبـزرنگ بسيار بسيار زيباي و درخشانی پيچيده شده، در کنار شيرينی و پارچه و ... به خود نمايی می پرداختند و راهی خانههای اروس ها (عروسان) بودند.
اميد که اين آيين ها و رسم ها همواره و هميشه و همچنان که از هزاران سال پيش ار اين برجای مانده است بر جای و استوار بماند و ما نيز چون گذشتگان مان، توانمان را در به آيندگان سپاری اين آيين ها به نمايش بگزاريم. چرا که:
"ديگران کاشتند و ما خورديم ما بکاريم و ديگران بخورند"
.
کهنگی و يا قدمت مهرگان و برگزاريش حتا در نزد تازيان:
کهنگی اين جشن به زمان آرياهای هند و ايرانی باز میگردد. اين جشن پيش از شاهنشاهی هخامنشيان نيز با شکوه و بزرگی زيادی برگزار میشدهاست.
در باره تاريخ روز برگزاريش همانگونه که آمد پيشترها و بنا بر سالشمار کهن در روز ۱۶ مهر ماه آغاز و تا ۲۱ که مهرگان پی گرفته می شد. پادشاه در اين روز قرخنده که مهرگان بزرگ نام داشت با پيراهن ارغوانی رنگ به کنار مردم می آمد و با شادی و سرور و هماهنگ با آنان می برغوانی رنگ می نوشيد و به گفته ی خيام بزرگوار، شيشه ی نام و ننگ بر سنگ می زدند. در سالشمار نوين که جاودانه نام، خيام آن را سامان داد و چون در هنگام فرمانروايی شاه جلال الدين بود آنرا سالشمار يا تقويم جلالی نيز می نامند، با سی و يک روزه شدن شش ماه نخستين سال، به ناچار شش روز جا به جايی پيدا شد و جشن مهرگان از روز 16 به روز ۱۰ مهرماه جا به شد.(در سالشمار کهن 6 ماه نخست سال 30 روزه بودند).
از زمان هخامنشيان تا به امروز اين جشن کهن را چه بهگونهای بزرگ وگسترده و چه کوچک و مختصر به جشن مینشينند. بنا بر نوشتهها، اين جشن پس از يورش تازيان، نهتنها نزد ايران همچنين در ميان خلفایبغداد نيز بر گزار میشدهاست.
ابوالفضل بيهقی در نسک دوم تاريخ خويش و در پيوند با از برگزاری بسيار باشکوه اين جشن فرخنده در برابر مسعود غزنوی در تاريخ ۴۲۷ هجری آگاهی هايی را در دسترس ما می گزار در دربارهای خلفای عباسی جشنهای نوروز و مهر با بزرگی بسياری برگزار می شدهاند.
تاريخ نويسان آوردهاند که در زمان حکومت عمر خطاب، هرمزان استاندار خوزستان که مسلمان شدهبود، پارهای از شيرينیها و ساير چيزهای خوان نوروزی را پيشکش وار و به چهره خوانچهای برای علیابن ابیطالب میفرستد. ايشانازآورندگان انگيزه ی فرستادن خوانچه را میپرسدو هنگاميگه انگيزه ی آنرا جشن نوروز درمیيابدگويا "میگويد کل يومنيروزنا!!"، باشد. يعنیهرروزرابرايماننوروز سازيد!
سلمان پارسی(دين يار پارسی) در باره ارزش و بزرگی اين دو جشن گفتهاست:
خداوند ياقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان پديد آورد و بزرگی اين دو بر ديگر روزها همانند بزرگی ياقوت و زبرجد است به ساير گوهرها! در باره چگونگی برگزاری جشن مهـر، کسانی همچون جاحظ تبريزی، سيد محمود شکری، ابن خلف تبريزی و گرديزی و ديگران نيز نوشتارهايی دارند. درخور يادآوری است که تنی چند در باره دينی و آيينی بودن يا بستگی جشنهای نوروز، مهرگان و سده با "اشو زرتشت" میپرسند، برای آگاهی اين دسته از هميهنان بايد يادآوری شد که اگر چه اگـر زرتشتيان نبودند شايد شماری از اين جشن ها نيز به دست فراموشی سپرده می شدند.
نامگزاری کودکانِ زادهی ماهِ مهر، با پيشوند و يا پسوندی از واژهی مهر:
از رسمهای درخور يادآوری مهرگان، نامگذاری کودکانی است که در مهرگان زاده می شوند با پسوند مهر می باشد. بدينگونه که برای کودکان زاده شده در مهرگان نامی بـر میگزيند که واژه مهـر در آن باشد. نامهايی مانند: مهر، مهراب، مهرداد، مهرزاد، مهرشاه، مهـراد رنگ، مهرگان، مهرنوش، مهرشهر، مهراندخت، مهرانگيز، مهربانو، مهرناز، مهران، مهربان، مهرو يا ماهـرو، مهرآيين، مهرآور، مهـرپرور، مهـريار، نوشمهر، کوشمهر و همانند آنها. بر پايهی گزارش هـرودوت اين گونه نام گذاری از دوره هخامنشيان رسم بوده است.
سرچشمه ها: ۱. شاهنامه فردوسی. 2. گاهشماری و جشنهای ايرانی کار ارزشمند هاشم رضی.3. تاريخ بيهقی. 4. تاريخ اجتماعی ايران، کار مرتضی راوندی. 5. زندگی ايرانيان در خلال روزگاران. 6. ديدی نو از آيينی کهن از دکتر فرهنگ مهر. 7. گفتارها و نوشتارهای استاد علیاکبر جعفـری.8. کليات تاريخ و تمدن ايران پيش از اسلام از دکتر عزيزالدين بيات. 9. تاريخ و تاريخ گزاری از مهندس علی محمد کاوه. 10. فرهنگ دهخدا11. مری بويس، تاريخ کيش زرتشت، ترجمه همايون صنعتی، رويه 53، فروردين 74، انتشارات توس Meri Boyce, Mithraice Stadies Vol 1; p 106.12 13. بيرونی، التفهيم، به تصحيح همايی، رويه 255- 254، موسسه نشر هما 14. 1367بيرونی، آثار باقيه، برگردان اکبر دانا سرشت رويه 290، سال 1352 انتشارات ابن سينا15. گرديزی، تاريخ، به تصحيح عبدالحی حبيبی، رويه 39، چاپ اول 1363، دنيای کتاب 16. مری بويس، تاريخ کيش زرتشت جلد دوم هخامنشيان، رويه 42، نوروز 1375، توس 17.نوشتارهای دکتر تورج پارسی
با آرزوی مهرگانی پر از شادی، خرسندی، پيروزی و سربلندی برای همگان
مازياز قويدل
http://shahnamehvairan.com