Friday, June 29, 2012

"فوکوس" بر اندیشه و نقش شاهزاده رضا پهلوی




"فوکوس" بر اندیشه و نقش شاهزاده رضا پهلوی

شاهزاده رضا پهلوی همواره جایگاه خویش را بعنوان یک "سربازِ وطن" و فردی از میان خود جامعه در کنار مردم ایران تا به امروز تعریف نموده اند و خود را در این مبارزه همواره در صفوف مردمی قرار داده و بر خواسته‌های و نیازهای جامعه مدنی تاکید ورزیده اند.
ایشان در تائید نقش سیاسی خویش همواره خود را عاملی در جهت ایجاد اتحاد عملی‌ میان نیروهای مبارز در صحنه معرف شده و تمامی تلاش خویش را جهت جلب توجه جامعه بین المللی بر شرایط نابسامان امروز کشورمان ایران و درخواست حمایت از آنها در پشتیبانی از مبارزات مردمی معطوف نموده اند.

با توجه به فعالیت‌های سیاسی ایشان و "فوکوس" بر نقطه نظراتی که مطرح کرده اند، به شکلی آشکارا تلاش ایشان در پر رنگ نمودن نقش مردم در این روند مبارزاتی را می‌توان دید، تلاش ایشان در راستای استقرار حکومتی سکولار دمکرات بر پایه انتخابات آزاد و حاکمیت قوانینی‌ که آزادی و حقوق فردی هر انسانی‌ را تضمین گر باشند بیانگر این حقیقت است که ایشان آزادی و اعتلائ ایران را سرلوهه دیدگاه سیاسی خود دارند و تنها نیروی مردمی را تعیین گر جایگاه سیاسی خود در فردای آزاد ایران میدانند، این حقیقت را می‌توان با رجوع به مصاحبه‌های اخیر ایشان در کشور آلمان و هلند و برشمردن خواست ایشان مبنی بر استقرار مردمسالاری در ایران مورد باز نگری قرار داد.

برخی از جراید و مطبوعات گرچه آزاد هستند اما مستقل نبوه و بشکلی جهتدار به پردازش و انتشار دیدگاه‌هایی‌ می‌پردازند که نقش تخریبی‌ در آنها به وضوح دیده میشود. پرسش اما باقیست که آیا این عملکردها به منافع عمومی‌ و قدمی‌ در جهت آزادی ایران است یا خیر !
در افق سیاسی امروز ایران انتقاد کور و بی‌ اساس از هر جبهه ای که صورت پذیرد، اهداف مبارزاتی را با خود به همراه نداشته، بلکه تخریب چهره و فعالیت سیاسی دیگری به نفع برجسته نمودن عملکردهای خود میباشد
نکته اصلی‌ که توسط نیروهای در صحنه از جناح‌های مختلف نادیده گرفته میشود، همانا فصل مشترک‌ها و خواستگاه اختلافات آنهاست. به باورم در شرایط امروز، هر دیدگاه حزبی که دارا باشیم، مادامیکه فصل مشترک "آزادی ایران" را به عنوان اصلی‌ جهت ایجاد اتحاد در نظر نگرفته باشیم و بر این اساس با باورمندی بر اصولی، به اتحاد بر اساس اتفاق نظر نرسیم، ما همچنان در این مسیر مبارزاتی تنها به مقابله با دیدگاه یکدیگر و یا تخریب مشغولیم.


 از افرادی که امروز با برنشمردن و نادیده گرفتن ضرورتها، از این اتحاد ملی در حال شکلگیری باز میمانند و همه توان و نیروهای خود را تنها در مقابله با یک فرد خرج میکنند، آیا می‌توان انتظار گفتمان در چهارچوب سازنده و یا ارائه راه کارهایی را داشت که با تکیه بر آنها قدمی رو به جلو داشته باشیم

به گمان من آنها که در این برهه شاهزاده رضا پهلوی را هدف مبارزات خود قرار داده اند، اتفاقاً به نقش، اندیشه و عملکردهای سیاسی ایشان به نیکی‌ واقفند. هم از اینروست که با جو سازی و سمپاشی اذهان عمومی‌، تلاش در کمرنگ نمودن فعالیت‌های ایشان دارند.
اصولاً این گروه تکلیفشان مشخص است و در دایره اپوزیسیون ضّد رژیم نمی‌گنجند. آنها فقط خوش خدمتی به رژیم میکنند
میزان آزدیخواهی و دموکراسی طلبی، در عملکردهای ما به منافع عمومی باید سنجیده شود، نه تنها حفظ دیدگاه سیاسی که خود همواره در سر داشته و داریم.

Tuesday, June 19, 2012




طبق آخرین ارزیابیهای صورت گرفته در مورد برگزاری دادگاه مردمی بین المللی ایران تریبونال، دادگاهی برای رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی علیه بشریت در دهه ۶۰، و تلاش بسیاری از طیفهای سیاسی متفاوت برای همکاری و همراهی با این تشکل ، صرفآ بخاطر جنایات صورت گرفته علیه ایرانیان در سراسر جهان و در تمام طیفهای سیاسی ،اجتمایی ، شاهد اتخاذ مواضعی غیرشفاف در این میان هستیم .

شوربختانه پس از تماسهای مکرر به شکلهای گوناگون و ابراز اشتیاق و همکاری با این حرکت به توسط بسیاری از فعالین سیاسی، اینگونه بر می آید که این تشکل علارقم تبلیغات خود به هیچ وجهی حاضر به همکاری از دیدگاه فراجناحی و فرا حزبی نبوده و در این میان هم لابیست های جمهوری اسلامی یا همان حافظان رژیم نیز در این تصمیمگیری تخیل کشته اند و با مانع تراشی به نحوی ارتباطات، همکاری و همیاری های مذکور را مسدود نموده و بازدهی این گونه دادگاهها را با موضعگیری نالایق و نا مشخص خود در نهایت به نفع رژیم مبدل نمودند. !!! 

به گمان من آنچه در این میان روشن است بازدهی پایین و تصمیم گیری یک سوی این تشکل میباشد که به دلیل آلودگی با جریانات وابسته به رژیم و عدم همکاری با سایر طیفهای سیاسی و اجتمایی و سایر ارگانهای حقوق بشری که جملگی در یک دیدگاه مشترک فریاد بر میاورند و آن چیزی جز بازستانی حقوق شهروندان ایران نیست، این حرکت در نهایت با گذر زمان و اتخاذ چنین تصمیماتی ناکارآمد با قضاوت مردمی همراه خواهد بود که نتیجه ایی جز سرخوردگی همراه نخواهد داشت. 

در این میان لازم به یادآوری است که در ارائه کیفرخواستی که در دادگاهه لاهه مبنی بر طرح شکایات از علی خامنه به توسط شاهزاده رضا پهلوی و کارزار همراه ایشون صورت پذیرفت نه فعالین سیاسی ،حقوقی شاهد چنین رویکردی منفی بودند و نه عدم شفافیت و مشارکت در آن دیده می شد و تحت هیچ شرایطی موضعگیری گروهی خاص در تلاشها و ملاقاتهای انجام گرفته شده، پر رنگ تر از دیگری خودی نمی نمود یا اینکه الویت نخست به آن داده نشده بود که شوربختانه از این تشکل امروز عکس آن را شاهدیم، باشد که تاریخ خود گواه باشد بر آنان که از حقوق مردم ایران فریاد بر می آورند و
در ظاهر حامی آن میباشند، قضاوت کند.
نیما



Friday, June 15, 2012

Gofto shnod hafteh 06-10-2012 گفت و شنود سیاسی هفته



ارتباط میان هنجارهای اجتماعی موجود با قانون اساسی‌ حکومت جمهوری اسلامی 

قوانین در جمهوری اسلامی حامی‌ افراد نیستند، بلکه سپر دفاعی حکومتی ددمنش و ایرانی ستیز میباشند. ایرانیان باید بر این باور رسیده باشند که جهت دادخواهی ستمهای روا شده بر ایشان به قاتلین خود نیاویزند و آنان را "مسئولین" خطاب نکنند. اینان مسئولین اجرای مرگ، جنایت، تجاوز و کشتار ایرانیان هستند. جهت دادخواهی نیاز ضروری به قوانینیست که بتوان بر صلاحیت و صحت انساندوستانه بودن آنها تکیه زد.

حکومتی که فساد و لرزان نمودن پایه های خانوادگی را در جامعه ایران با قانونی نمودن داشتن چندین زن همخوابه صیغه ای و باب نمودن چند همسری برای مردان مجار میکند، دیگر بحثی از مجازات در این گونه موارد برای مردان باقی نمیگذارد، چون بار این گناه با یک فتوا و یک خطبه تازی صیغه از دوش مردان هرزه و هوسباز برداشته میشود.

تنها قربانی در این میان زن ایرانی و جسد بجا مانده از بنیانهای خانوادگیست و کودکانی که چنین ضربات مهلکی را متحمل میشوند. این نسلیست که فردای ایران را در حال ساختن است.
دخترکانی که خود را به بیان یک جمله تازی میفروشند و مردانی که حق خود میدانند امیال جنسی افسار گسیخته خود را به هر شکلی پاسخ دهند، بدون اینکه حس مسولیتی نسبت به زن قانونی و هم خوابه های صیغه ای خود داشته باشند.
فقر و نا بسامانی های اجتماعی و اقتصادی، مهمان نا خوانده فساد و فحشا را نیز در جامعه صاحب خانه میکند.

وقت آنست که راه و سمت و سوی مبارزه را روشن انتخاب کنیم، و خط قرمزها را پررنگتر بکشیم تا مورد سواستفاده قرار نگیریم. 
وقت آنست که اگر در در قالب اعتراض در تجمعاتی وارد می‌شویم، هوشیارانه شعارها, نام‌ها و نشانه ها را برگزیینیم، نه اینکه ابزاری شویم جهت مطرح شدن جناح درون حکومتی بعنوان تنها گزینه انتخاب شده مردمی و فرستادن پیام ناهماهنگ با مطالبات جامعه امروز ایران به جامعه جهانی‌. 
وقت آنست که یکپارچه به مبارزه با کلیت این رژیم برخیزیم نه پرورش مارهای بزرگتری در آستین برای فرداهای ایران.
وقت آنست که یکبار برای همیشه بیدار شویم، خونها ریخته شده، ما کجای این ماجرا ایستادیم !!!!؟

برای سرنگون کردن یک سیستم کهنه و جایگزینی سیستمی نوین فاکتهای مهمی مطرح هست که دقیقا باید مورد بررسی قرار گیرد. کشورهای صاحب منافع همیشه برای تغییرات از حرکتهای مردمی خودبخودی و مردم عصبانی استفاده میکند و حرکتی را دامن میزند که ظاهرا انقلابی است ولی آخرش به نفع کشورهای استعمارگر تمام میشود. 

اگر رژیم ایران حمایت این دولتها را نیز از دست دهد، جنبش و مبارزات مردمی، کار حکومت آخوندها را در کوتاه زمانی تمام خواهند کرد.
اما از آنجا که زمام اختیار و ایجاد انقلابهای حقیقی در دست مردمان نیست، تنها زمانی شاهد خواهیم بود دولتهای غربی پشت این رژیم را خالی میکنند، که گزینه مناسب بعدی خود را آماده جهت استقرار و زمان را مناسب چنین جابجایی ببینند. 
تا آن زمان، گر هر روزه هم ده ها ایرانی بی گناه سرش بالای دار رود، صدایی و آهی از نهاد غیر انسانی ایننان بر نخواهد خاست، و همچنان شاهد همان قطنامه های پوسیده گاه و بیگاه شان در محکوم نمودن سمبولیک جنایات رژیم دست نشانده شان خواهیم بود. 
با تمام این احوالات ناگوار، باید با همواره در صحنه بودن به مجامع بین المللی ثابت کنیم که از این حمایتهایشان بیزاریم و باید به خواست مردم ایران مبنی بر پایان حمایت از این رژیم تن در دهند.
در این راستا نیاز به یک شورا و تشکل نیرومند جهت ایجاد هماهنگیها و ساختار بخشیدن به این مبارزات از هم گسیخته، امری مهم و الزامیست.
پافشاری بر خواسته ها، پایداری در بدست آوردن مطالبات, هوشیاری در اتخاذ حرکات مبارزاتی و طردهای سیاسی لازم در این زمان شانس پیروزی را دو چندان خواهند نمود.

وقتی آگاهی و روشن بینی در اندیشه ما حاصل شود، دیگر افکار و عملکرد هایمان مختص تنها یک رنگ و یک ایدولوژی نخواهد شد. بلکه هوشیارانه در طی مسیر انرژی خود را صرف دستیابی به هدفی واقع گرایانه، دستیافتنی و بنیان ساز
خواهیم کرد. 
اگر مردم ابزار سرنگونی با آرمانشان و هدفشان تشخیص ندهند و هدف را با وسیله اشتباه بگیرند، مطمئن باشید دایره و تسلسل حکومت های وابسته و فاسد ادامه خواهد داشت. بر همین اساس دموکراسی در ایران باز به عقب خواهد افتاد. زیرا از هم اکنون میتوان احساس کرد که عواملی پنهان و قدرتمند مانع از به هدف رسیدن رنسانس ایرانی می شوند.

آیا همچنان شک دارید اینان حافظین سامانه فاشیستی آخوندها نیستند !!!
آیا شک دارید که جان جوانان ایران زمین برای این حضرات پشیزی ارزش ندارد !!!
آیا پس از سه‌ دهه همچنان خود را بازیچه سیاستهای جمهوری اسلامی و اربابانش قرار میدهید! این در حالیکه هر روزه جوانان این مرز و بوم ناجوانمردانه مورد جنایات و کشتار واقع میشوند !!!
وجدان و غیرت ملی خویش را بیدار کنید، در جهت بیرون راندان این ایران-ستیزان عزم خود را جزم نمایید. با اتحاد و حفظ انسجام این رژیم توان رویارویی با ما را نخواهد داشت.

امروز فقر اقتصادی و سرکوب سیاسی دست به دست هم پیش می روند. دیگر زمان جدا ساختن مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و حتی فرهنگی نیست. به همین ترتیب نمیتوان مطالبات سیاسی و آزادیخواهی را از تقاضای حقوق بیشتر و دستمزد کافی برای یک زندگی بهتر تفکیک ساخت. به همین دلیل، خواست های اکثر طبقات و قشرهای اجتماعی به هم گره خورده است. امروز آنچه قشرهای میانی جامعه میخواهند با مطالبات کارگران و نیز با تقاضای بیکاران و قشرهای محروم و حاشیه نشین جامعه در هم بافته شده است.
از همین روی می توان تلاش های پراکنده ی هر یک از این اقشار و طبقات را برای احقاق حقوق خود به هم گره زد و از آن یک نیروی گسترده و قوی مردمی ساخت. بدون این همبستگی بزرگ و سراسری دستیابی به خواست های جداگانه ناممکن خواهد بود.
حقیقت این است که دیگر مصیبت و بدبختی فقط گریبانگر قشر خاصی نیست حکومت کثیف اسلامی مردم ایران را در هر لباس و با هر حرفه ای به ذلت و فقر کشانیده و ایران و ایرانی را بجز برای هرچه بیشتر چپاول و غارت و اهداف جنایتکارانه و ویرانگرش نمیخواهد. پر واضح است که برای نابودی این بی وطنان حضور یکپارچه همه ملت اعم از کارگر و معلم و دانشجو و کارمند و دیگر طبقات ضروری میباشد. 
دست در دست یکدیرگر برای باز پس گیری میهن مان همگام شویم, این اتحاد همگانی تنها راه به زانو نشاندن رژیم اشغالگر فاشیستیست.

اعتصابات عمومی‌، کم خطر‌ترین و برجسته‌ترین شکل مقاومت مدنی در سطحی گسترده است که توان آنرا دارد حکومت خودکامه حاکم بر ایران را از نظر اقتصادی و در ابعاد مختلف اداری و اجرایی بیش از پیش تضعیف نموده و وزنه مهمی‌ در پیشبرد مبارزات ازدیخواهانه با هدف براندازی نظام محسوب میشود.
با در نظر داشتن شرایط امروز ایران و بحرانهای داخلی‌ و بین المللی رژیم، ضرورت شکل‌گیری هر چه سریعتر اعتصابات عمومی‌ بیش از هر زمان، ادامه تضعیف جمهوری اسلامی را تضمین می‌کند، ازینرو بخش فعال و هماهنگ کننده باید توان خود را در اشاعه این روحیه و باور در ذهن جامعه گذاشته و در گستردگی این روند خلاقیت مبارزاتی لازم را بکار گیرد. تنها از مسیر به جریان انداختن ابعاد مختلف و فراگیر مبارزاتیست که می‌توان انتظار بهره برداری از ضعف فعلی‌ نظامِ حاکم و دستاورد‌های مطلوب جهت پیشبرد اعتراضات را داشت.
ملتی که (چرا؟) بگوید هرگز زیر دست نمیشود آگاهي سر آغاز آزادي است

اعتراض ،فرهنگ، میخواهد .کو فرهنگِ اعتراض؟

تئاتر، تماشاگر میخواهد "تماشاگربودن" فرهنگ میخواهد. فرهنگ، بسترسازی میخواهد. اعتراض ،فرهنگ، میخواهد .کو فرهنگِ اعتراض؟ 
اعتصاب خود دستمایه ایست برای اعتراض . 
اعتصابات عمومی‌، کم خطر‌ترین و برجسته‌ترین شکل مقاومت مدنی در سطحی گسترده است که توان آنرا دارد حکومت خودکامه حاکم بر ایران را از نظر اقتصادی و در ابعاد مختلف اداری و اجرایی بیش از پیش تضعیف نموده و وزنه مهمی‌ در پیشبرد مبارزات ازدیخواهانه با هدف براندازی نظام محسوب میشود.
با در نظر داشتن شرایط امروز ایران و بحرانهای داخلی‌ و بین المللی رژیم، ضرورت شکل‌گیری هر چه سریعتر اعتصابات عمومی‌ بیش از هر زمان، ادامه تضعیف جمهوری اسلامی را تضمین می‌کند، ازینرو بخش فعال و هماهنگ کننده باید توان خود را در اشاعه این روحیه و باور در ذهن جامعه گذاشته و در گستردگی این روند خلاقیت مبارزاتی لازم را بکار گیرد. تنها از مسیر به جریان انداختن ابعاد مختلف و فراگیر مبارزاتیست که می‌توان انتظار بهره برداری از ضعف فعلی‌ نظامِ حاکم و دستاورد‌های مطلوب جهت پیشبرد اعتراضات را داشت.

تنها فصل مشترک "آزادی ایران" است، حال بر هر باور مذهبی و مرامی، و هر رنگ
و نژادی که باشیم. در حالیکه حفظ این نظام فاشیستی به قیمت ویرانی ایران، 
بر حفظ و تداوم میهن و ارزشهای ملی ما ارجحیت یابد، دیگر نام و هویت ایرانی
را نمیتوان بر خویش نهاد

این حقیقت را پذیرا باشیم که اتحاد بر سر هر اصولی و با هر گروهی امکانپذیر نیست. از آنجا که اندیشه ها و خواستگاه مطالبات و اهداف ما با یکدیگر تا این اندازه تفاوت دارند. 
اتحاد حاصل نشود، مگر اینکه ابتدا اتفاق قول و نظر حاصل آید. ما هنوز در این نقطه با هم قرار نگرفته ام.

سالهایی که گذشت به نیکی نشان داد که آنانی که با حمایت غرب یک شبه به اپوزیسیون تبدیل شدند همچنان بر سر اصول و بنیادهایی که اساس این حکومت را پایه ریخت هستند و حاضر نیستند یک قدم پای خود را فراتر از این چهارچوب قرار دهند، زیرا که خارج شدن از این محدوده پایان زندگی ساخته ابر اساس دزدی و جنایت و رفاه و مرتبه خود میدانند. بر همگان ثابت شد که این جنگ، جنگ قدرت است، نه باز ستانی حق ملتی مورد ستم، که ستم های بی شمار دیگری را آشکارا شاهد بودیم. 
این حضرات حتی در حمایت از زندانیان و دلجویی از خانواده های قربانیان نیز تبعیض از جنسی خودشان که جز از این حکومت نمیشناسم، قائل شدند. هدفشان نیز تنها ایجاد سیاهی لشکر مردمی جهت اثبات حضور خودشان است. حال از این سیاهی لشکر اگر افرادی کشته شوند، مشکل اینها نیست. حفظ جمهوری ننگین اسلامی و ماندگاری این قماش در قدرت به بهای جان سپردن جوانان ایران و مورد جنایت و شکنجه قرار گرفتن مردمی که خواسته شان با نظرات اینان تفاوتهای فاحشی دارد و همسو نیست. حرف اینان در نظرشان، کشتارها را توجیه میکند. 
جهت ماندگاری اینها، باز هم مرم ما هزینه گزاف پرداخت میکنند. که البته پس از گذشت۳۳ سال از بقای این حکومت، دادن چنین هزینه هایی در پس فریب دوباره و دوباره خوردن، خطاییست که خود مردم دانسته مرتکب میشوند. خورده بر این قوم ضد ایرانی نگیریم که اکثریت در صحنه در رغم خوردن چنین فجایعی نیز شریک معامله است. 

با دسته ای که بود خود را در موجودیت این نظام میداند و باورمند به قانون اساسی ضد انسانی آن هستند و از فریبهای خمینی الگو برداری میکنند، چه اتحادی میتوان یا باید داشت !!!!

در این برهه هوشیارانه عمل کردن تنها در حذف این افراد معلوم الحال - مجهول هوویه از لیست انتخاب هایمان است و استفاده نکردن از واژه هایی که فضای سواستفاده را برای اینان فراهم می اورد. 
از اینرو من همواره تاکید میکنم که لزومی ندارد آزادیخواهان خود را به نشانهای این قماش در آورند. این مبارزه نیازی به رنگ ندارد. تنها مورد ابتدایی روشن بینی و هوشیاریست و در نظر داشتن فصل مشترکها و اصولی بنیادین که با قبول آنها، بر اساس این فصل مشترکها گرد هم آییم..
چرا باید خود را در چهار چوبی قرار داد و به واژه ی نامید که آخوند مرتبط به حاکمیت و سودجو نیز از آن بهره میبرد و آنرا دستاورد خود میداند, همچنین هر حرکتی در این راستا از طرف مردم آزادیخواه صورت پذیرد را براحتی تحت این نام مشترک بخود نسبت داده و از جریانات به شکلی که میخواهد بهره خواهد برد!؟
به باور من این شکل از نام گزینی صریحا (خواسته یا نا خواسته) زیر چتر آخوندی رفتن است و شکلی هوشیار از مبارزه در این راستا نیست.

ایران متعلق به همه ایرانیان با سلایق سیاسی متفاوتیست که حفظ منافع ملی و تمامیت عرضی کشور را در صدر باورهای حزبی خود داشته باشند، نه تنها به یک گروه اندک که بیش از سه دهه است دارند بر یک کشور و یک ملت با تکیه بر کشتار و جنایات حکومت میکنند و دستاوردی جز ویرانی و از میان بردن انسانیت و اخلاقیات اجتماعی برایمان نداشته اند. 
وقتی منافع و صلاح ایران را در گرو بدست گرفتن قدرت توسط این جناح درون حکومتی و نتیجتا حفظ کلیات این سامانه فاشیستی بدانید، بیشک یا به بیماری نا علاج نادانی دوچارید، یا جهت حفظ منافع، جایگاه و سمت های و فردی و گروهی خودتان در تلاشید.

برای این که جامعه بتواند مقابله کند نیاز به قدرت اجتماعی دارد. قدرت اجتماعی یعنی قدرت سازمان یافته مردم آگاه. اگر مردم سازمان یافته نباشند، یعنی قادر به کار جمعی منظم نباشند، بدیهی است که نمی توانند از حق خویش دفاع کنند

هر چه خرد جمعی جامعه ای رشد یافته تر و دارای شناخت صحیحتری از تحولات جهان اطراف خود باشد، قدرت شبکه های اجتماعی در عملکرد و حضور در صحنه نیز ملموستر خواهد بود و شانس دستیابی به دستاوردها نیز بزرگتر و قابل اجراتر.

اگر ابزار مبارزاتی را اشتباه انتخاب کرده و ضربه مناسب را در زمانی که دشمن در حالت ضعف قرار دارد نزنیم، خردگرایی و عملکردهای هوشیارانه را از این مبارزه دریغ کردیم
خفتگان در حکومت جمهوری اسلامی، سقف مطالبات یک جامعه خیلی بیش از این سدیست که شما جلو آزادی و روند مبارزاتی بسته اید. مطالبات و خواسته های بروز جامعه ایران را نمیتوان در حد یک صندوق رای نزول داد و بزور در آن چپاندش. 

جنبش آزادیخواهانه مردم ایران باید از خود بپرسد که چه می خواهد؟ آیا دموکراسی و آزادی می خواهید یا خیر؟ آیا آزادی و دموکراسی با کسانی که به ولایت فقیه ایمان دارند، با کسانی که خود از بدنه نظام هستند، با کسانی که خود دستشان به هزار جنایت آلوده است، دستیافتنی می باشد یا خیر؟ 
ایرانیان میبایست برای رسیدن به آزادی و دموکراسی به روی خود حساب کنند نه آورندگان خمینی. كسانی كه امروزه به عنوان قهرمان ملي و پيشتاز رهايی ايران معرفي می شوند، در واقع كسانی هستند كه مردم قربانيان جنايات آنان شده اند و مسلما گروه های سياسی با مطرح كردن اين افراد می خواهند سبب پس رفت ملت شده با زبان بی زبانی به مردم تفهيم كنند اگر با رژيم كنار بيايند بيشتر به نفعشان خواهد بود.

جنبشی که ابزارهای مبارزاتی خود را مطابق با مسیر مبارزاتی و اهداف مطالباتی خود بر نمیگزیند، بیشک شانسی نیز از پیروزی در خود نخواهد داشت
صراحت بیان سیاسی و تعیین حد و مرز اتحاد و عوامل و اجزای تشکیل دهنده آن، لازمه حفظ دستاوردهای حاصله مبارزاتیست.


وزنه ای محسوب شویم تا تاثیرگذار باشیم

ما مردم ایران تحت سرکوب حکومت جمهوری اسلامی, امروز در دفاع از نام "خلیج همیشه پارس" و تمامیت ارضی ایران، نیاز به تشکیل یک بدیل سیاسی نیرومند و منسجم از نیروهای میهن دوست و پایبند به اصول اتحاد و همکاری به منافع ملی‌ داریم تا به عنوان وکلایی از سوی مردم ایران از حق مالکیت ایرانیان در جامعه بین الملل دفاع نموده و حمایت مردمی را نیز با خود همراه  داشته باشند. بی‌شک تمام این فعالیتها تنها در سایه اتحاد و چهارچوب یک تشکل و بدیل سیاسی قوی ممکن خواهد بود. ازینرو در این برهه وظیفه هر ایرانی مبارزیست که در تشکیل کنگرهٔ ملی‌ و از تلاشهای شاهزاده رضا پهلوی در این زمینه پشتیبانی کرده تا این مهم هر چه زودتر امکانپذیر شود. پشتوانه یک سیاستمدار، نیروی زنده و جنبنده مردمیست. امروز این نیرو تنها پشت سنگر هراس پنهان شده. اکثریتی با پتانسیل سرنگونی از ترس اقلیتی اشغالگر چنان در لاک ترس فرو رفته که از سایه یکدیگر نیز در هراس است. تک صداها امروز باید بهم بپیوندند و فریادی خروشان شوند تا خانه ستم و سرکوب را در هم ریزند. هر شهروندی مسئولیت خطیری بر دوش خود دارد، باید انتظارها را ابتدا از خود داشته باشیم.
  و خیلی‌ بیشتر از اینها و در شکلی‌ فراگیر باید در صحنه دفاع از تمامیت ارضی ایران باشیم. خود را فریب ندهیم، به فکر انسجام  در دنیای حقیقی‌ و در جبهه صحیح مبارزاتی باشیم، ابزار مبارزاتیمان را مطابق با اهداف رهایی بخش و ازدیخواهانه برگزینیم تا در  طی مسیر مورد فریب و خیانت قرار نگرفته و دچار سرخوردگی نشویم. وزنه ای محسوب شویم تا تاثیرگذار باشیم

مصمم شویم که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهیم یافت.
نجات ایران، تنها با همت من و تو میسر خواهد بود.
 

جمهوری اسلامی با تکیه بر قوانین شریعت اسلامی و سرکوب گسترده هرگونه حرکت مدنی در سطحی عمومی‌، خود بزرگترین عامل ایجاد هنجارهای اجتماعیست.

حکومتی که هر سحرگاه با گرد هم آوردن تماشاچیان مرگِ انسانیت، تنی را بدار می‌کشد، هیچ وجهه‌ زیبایی‌ انسانی در ذهن و وجود پاک نسل نوپایی که باید آینده ساز فرداها باشند، بجا نمیگذارد.

هدف روشن چنین حکومتی از نمایش قتل و جنایات، پس از سایه گستری رعب و وحشت و نهادینه نمودن قوانین ضد انسانی‌، کشتن هرگونه احساسات انسانیست که تنها با وجود پرورش آنها در سایه آرامش و امنیت اجتماعی هر فردی توان موجودیت سازنده خویش را در اجتماع به اشتراک خواهد گذاشت.

انسانی‌‌ترین کنش اجتماعی در قبال چنین کشتارهایی، به پا خواستن عمومی‌ در جهت پایان دادن آنها و باز پس گیری حق حیات انسانیست که در سایه قوانین حتی در صورت گناهکار بودن وی، میبایست در سایه قانونمندی در دادگاهی عادل از حق دفاع از خویش برخوردار بوده، قوانین جاری در کشور را حامی‌ خود دیده و رسیدگی به جرایم خویش را بر دوش نیرویهای اجرایی قانونمدار بگذارد.


شاهزاده رضا پهلوی :

تنها راه برون رفت از شرایط موجود، گذر از چارچوب قانون اساسی این حکومت و نظام مستبد
اسلامی است


Friday, June 8, 2012



اعدام نه، تداوم آزادی و ارزشهای انسانی آری
 

صحبت از پژمردن یک برگ نیست، آاا...ه جنگل را به آتش میزنند

قتل عمد که در هیچ دین و آیني قابل بخشش نيست. شما که با استناد بر قوانین مجزات اسلامی و غیر انسانی حکومت آخوندی جان فردی را میگیرید، چگونه ... با وجدانی سیاه به زندگی ادامه خواهید دادآیا جان و زندگانی دوباره بخشیدن به جوانی، بهترین شکل مبارزه با این حاکمیت ضد بشری در این برهه از تاریخ ایران نيست !؟
تا زمانی که ما، با هم و یکصدا بر علیه سیاستهای ضد بشری جمهوری انسان کش اسلامی فریاد سر ندهیم، در قرن ۲۱، در ايران قوانین مجازات اسلامی و ديگر قوانين ضد انساني نیز پا بر جا خواهند ماند.اینان خویش را نماینده خدا بر روی زمین میدانند، جان میبخشند و جان میگیرند.

همیهنان واکنشهای روشن و بجای مردمان  نسبت به جنایت، شکنجه و قتلهای سازمان یافته، در بند کشیدن انسانهایی‌ بیگناه، هتک حیثیت و شرف انسانی‌ شهروندان بویژه زنان، سرکوب بی‌ رحمانه هرگونه جنبش حق طلبانه حتی جنبش‌های صنفی، پایمال کردن و نادیده گیرفتن حقوق بنیادین انسانها و در مجموع نقض کامل و آشکار و مداوم حقوق بشر در ایران، هر ایرانی‌ آزدیخواه چه در بستر جامعه کنونی ایران و چه در بخشهای فعال اپوزیسیون مخالف این رژیم و قانون اساسی‌ اسلامی آن از یک سوی و از سوی دیگر با توجه به اخبار نه خوشیند این روزها از حسین رونقی و خانواده او بار دیگراعتراضات سراسری ایرانیان در سراسر جهان نسبت به حکم اعدام همیهنان آزادی خواه و حمایت از زندانیان سیاسی در بند رژیم جمهوری اسلامی دربر داشته است.  
ما نباید دست از مبارزه حقیقی برداریم. آنها هر روزه میکشند چون ما ۳۲ سال سکوت اختیار کردیم، امروز اما بیداری با ماست و جامعه بیدار وظیفه دارد که فریاد حق طلبی سر دهد تا خفتگان را هم از خواب نازشان بیدار .کند که یا همراه خواهند شد یا از ترس بر خود خواهند لرزید
عكس محكومین به اعدام با عكس‌های زندانین سیاسی از دانشجویان زندانی گرفته تا رهبران كارگری اسیر حكومت اسلامی و تا فعالین مدافع حقوق زن و یا وكلای دربند. در این مورد هیچ استثنا و یا ارجحیتی نباید در كار باشد.همه زندانیان سیاسی و همه محكومین به اعدام را باید مطرح كرد و دنیا را متوجه این جنایات نمود

 ما خواهان آن می‌باشیم که ضمن محکوم کردن جنایت انجام گرفته به توسط حکومت جمهوری اسلامی و حامیان او و همچنین بر حسب آنچه جنایت علیه بشریت در طول این ۳ دهه صورت پذیرفته از دنیا نیز بخواهیم که ضمن محکوم کردن این جنایت، خواست ایزوله کردن حکومت جمهوری اسلامی را نیز به عنوان یکی‌ از ابزارهای کارآمد برای فشار بیشتر خود در مقابل این رژیم و دادخواهی از حقوق سلب شدهٔ مردم ایران بکار ببندد و بر این حسب از این خواست مهم در مقابل این جنایت سکوت نکرده و حمایت نماید.
  
:بر ماست که همچنان یکدصدا فریاد برآریم
اعدام نه، تداوم آزادی و ارزشهای انسانی آری
نیما از طرف گروه خیزش نجات ایران  * مجریان اتحاد *




Tuesday, June 5, 2012

ایجاد شناخت از گزینه ها مهمتر از انتخاب آنان است


ایجاد شناخت از گزینه ها مهمتر از انتخاب آنان است. لزوم یک انتخاب سازنده 
همانا ابتدا بررسی گزینه های موجود و ایجاد شناخت از آنهاست 

مناسبت تصمیمات ایرانیان نسبت به انتخابشان بر مالکیت منافع ملی‌ کشوری که از آن آنهاست چه می‌باشد؟

چرا امروز انتخاب باید بر اساس شناخت از گزینه‌ها صورت بگیرد و نه آنچه که این افراد یا شبکه‌ها برایمان از گزینه تعیین یا تعریف میکنند ؟ 

ایجاد شناخت از گزینه ها مهمتر از انتخاب آنان است. لزوم یک انتخاب سازنده همانا ابتدا بررسی گزینه های موجود و ایجاد شناخت از آنهاست



ایجاد شناخت از گزینه ها مهمتر از انتخاب آنان است. لزوم یک انتخاب سازنده 
همانا ابتدا بررسی گزینه های موجود و ایجاد شناخت از آنهاست 

مناسبت تصمیمات ایرانیان نسبت به انتخابشان بر مالکیت منافع ملی‌ کشوری که از آن آنهاست چه می‌باشد؟

چرا امروز انتخاب باید بر اساس شناخت از گزینه‌ها صورت بگیرد و نه آنچه که این افراد یا شبکه‌ها برایمان از گزینه تعیین یا تعریف میکنند ؟ 

آیا ایرانیان ازهویت و میراث گذشته خود آگاهند ومیدانند که در حال حاضرچه میخواهند وهدف آینده شان چیست؟

مسئله هویت ملی و باز شناخت آن، یک مسئله کلیدی در راستای رسیدن به آزادی برای ما ایرانیان است. شوربختانه جامعه ما اکنون دچار بحران هویتی بزرگی است و بسیاری از جنبش ها و جوشش ها و چرخش ها و حرکات، بدنبال این هستند که بتوانند هویت خویش را روشن کنند. اما "اعتماد به هویت گروه های دیگر"، در راستای یکپارچگی ملی در آنها بوجود نیامده و این خود به بحران های هویتی کمک میکند. بنابراین هویت معاصر جامعه ما نشان دهنده تناقص های بسیارمیباشد که سمت و جهت گیریش درجهت متضاد دیگری است و هر روز بیشتر و بیشتر تشدید میگردد.                             تاریخ نشان داده است که تنها کسانی و یا اقوامی و یا ملت هائی در این جهان میتوانند نقش بازی کنند، نقش تصمیم گیرنده، که آگاه باشند و بدانند که هستند. از کجا آمده اند و به کجا میخواهند بروند. اصلییت وشناسنامه تاریخی شان چیست؟ و بروی چه پایه هائی از زندگی و ارزش هایشان استواراست  گذشته شان چیست و حال شان چگونه است. آیا چشم انداز آینده، به روشنی مد نظرشان  و بدان آگاه اند ومیدانند چه میخواهند؟  از اینکه عناصر کلید بخش ازگذشته ثبات خود را در هویت حفظ میکنند، مسئله ای کاملا طبیعی است. اما مسائل نو و تجربیات نوین جدید نیز، هم چنان با این پایه ها ترکیب میشوند وشکل و نقش ویژه هویت آن ملت را میریزند. 
به نظر"هگل" فیلسوف اندیشمند آلمانی، طبیعی ترین کاری را که ما برای روشن شدن در مورد موضوعی انجام میدهیم، خواه سیاسی، اجتماعی، علمی ، هنری، فرهنگی و یا فنی اینست که نخست "تاریخ" آن را بررسی کنیم. تاریخ عامل روشن کننده درهرمشکلی بشمار میآید. هگل معتقد است که ما زمان حال را وقتی بهتر درک میکنیم و تضاد هایش را میتوانیم برکنار و به راه حل منطقی برسیم که بفهمیم چگونه در دامن گذشته پرورش یافته ایم. پس دانائی از تاریخ، نوعی "راه کار" و روشنائی ذهن برای پیشرفت و تکامل است و عدم آگاهی از آن عدم داشتن هویت یا شناخت از اصلیت خویش است. اما این اصلیت چگونه دوباره بدست میآید؟ هگل معتقد است که"آدمی تاریخ خویش است و فقط درک تاریخ او است که او را یاری میدهد".

هویت ملی و هویت های کاذب

 ما باید با هویت ایرانی به پیشواز مدرنیته و دمکراسی برویم، تا نقش ایرانی خود را بیابیم و تمایزمان را از دیگرملت ها برجسته سازیم. هویت های کاذب که در تضاد شدید با جهان بینی های ایرانی هستند، همیشه مانع از پیشرفت ما بسوی مدرنیته  گشته اند، زیرا که پایه هویتی آن ها بروی دین و الهیات است و در تضاد با مسائل زمینی و رویداد های واقعی است. این تضاد ها باعث عدم تحول دمکراتیک میشوند. متاسفانه در میان ما خود فروشان، تحریف کنندگان تاریخ، دروغ گویان و کسانیکه با مقاصد ایدئولوژیک، یا مقاصد مذهبی و یا سیاسی، ایران ستیزی و تاریخ ستیزی میکنند بسیارند، که بخاطر منافع شخصی که از ثروت این سرزمین میبرند، جلوی این تحولات را میگیرند. باید بدانیم که اینها در اذا بردن منافع شخصی شان چه نسل هائی را مانند خود فاسد میکنند.
باید بسنجیم که چه بخش هائی از ایرانیت هنوز جزو وجود ما است؟ باید هر چه زود تر آنها را بشناسیم وارج نهیم. خود این پدیده ما را شدیدا  دچار بحران هویت میکند. همان چیزی که فردوسی تاکید میکند و میگوید 
:
"زایران واز ترک و از تازیان                          نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود                    سخن ها به کردار بازی بود
شاید هیچ پیش بینی رساتر از این سخن، بحران امروزی هویت را تعریف نکرده باشد.

چرا افرادی که قبول مسولیتی سیاسی در جایگاه سیاسی را نمیکنند، باید در چنین جایگاه‌هایی‌ قرار گیرند و چرا باید تعیین سرنوشت میلیونها به آنها سپرده شود ؟ 

به نظر شما دلیل انکار و کتمان این افراد در این زمان از گذشتهٔ سیاسی و پیشینهٔ سیاهشان که گاهان با گستاخی در کلام و عملکردشان برای فریب افکار عمومی بکار می‌‌بندند ، چیست ؟ 

نگرش شما به عنوان یک ایرانی‌ نسبت به ادعای که این افراد مبنی بر همسویی با مطالبات و نیازهای امروز مردم ایران  دارند ، چیست ؟  

دلیل شما به عنوان یک ایرانی‌ در به کار بستن مکانیسم کنونی‌  * طرد سیاسی وابستگان حکومتی و حامیان رژیم در داخل و خارج *  به توسط خود مردم با ابزار هرچه قویتر آگاهی‌ رسانی چیست ؟  

فکر میکنید غرب چرا با این همه کشتار به نظاره جان کندنهای مردم ایران و دست و پا زدن در چاله خون نشسته!؟ و تنها از بخشی از حامیان و وابستگان به این نظام حمایت میکند؟ و وظیفه ما در این راستا چیست ؟

رسانه ای نداریم، تریبونی در اختیار نیست اما همین فریاد اندیشه های همسو اگر شکلی جمعی بخود گیرند صدای رسا و گویایی را طنین خواهند انداخت. تک فریادها همواره براحتی در نطفه خفه میشوند.
درمان تمام این مشکلات و بهبودی و تغییر جو کنونی تنها در گرو عملکردهای هوشیارانه و هدفمند خود ماست. پس با تمام درد و ستمی که بر مردم روا میشه، باید همچنان روشنبینی و نکته سنجی خود را حفظ کنیم و از احساسی تصمیم گرفتن، احساسی عمل کردن، احساسی انتخاب کردن، احساسی مبارزه کرده، احساسی حمایت کردن.....دوری کنیم.
نتیجه این عملکردهای از سر احساسات و شورگرفتگی عمومی بود که در ۵۷ سبب عملکردهای ایدولوژیک هم شد و در نهایت حماسه از دید انقلابیون و فاجعه از دید ایرانیان راستین و میهن پرست آفرید. آنهم یک مدل احساسات و شور اسلامی بود که تا نسلها گریبان گیرمان کرد.
بنابرین در پس واژه ها و گفتارها، میبایست هوشیارانه پیامها و هدفها را جست و در صورت لزوم اهداف غیر میهنی عده ای را خنثی کرد. این خودش یک روند مبارزه و پیشبرد این جنبش آزادیخواهانه هست.
مطمئن باشید افرادی که چنین پرونده ای از دیروز با خود دارند و چنین روند عملکرد امروزشان است، صلاحیت گزینه بودن برای حکومت آینده ایران را ندارند.
افرادی که قبول مسولیتهای سیاسی در جایگاه های سیاسی را نمیکنند، چرا باید در چنین جایگاه هایی قرار گیرند، چرا باید تعیین سرنوشت میلیونها به آنها سپرده شود !؟
یک جامعه را به بزهکاران نمیسپرند تا آنرا هدایت و پرورش دهد مادامی که شاهدیم چگونه با بکارگیری چنین ابزارهایی از حرکات و اجتماعات مردمی سواستفاده میشود، وظیفه بر خودمان است که از این روند جلوگیری کرده و در پی پیشگیری برآییم بخشی از جامعه که درسی آموخته و به قولی بیدار شده، آیا وظیفه سنگین همراه نمودن دیگران را بر دوش خود ندارد!.
تا کی باید نشست و منتظر بیداری همگانی بود !؟
بسیاری در هر معرکه ای همراه میشوند بدون آنکه تاملی کنند، چه بهتر که با ایجاد شناخت و بکارگیری هوشیاری های لازم این گروه را در جهت آزادی ایران و همسو شدن در این مقوله همراه سازیم.
ایجاد شناخت از گزینه ها مهمتر از انتخاب آنان است. لزوم یک انتخاب سازنده همانا ابتدا بررسی گزینه های موجود و ایجاد شناخت از آنهاست.
امروز اما بیداری با ماست و جامعه بیدار وظیفه دارد که فریاد حق طلبی سر دهد تا خفتگان را هم از خواب نازشان بیدار کند که یا همراه خواهند شد یا از ترس بر خود خواهند لرزید. جوامع بین المللی باید به روابط و معاملات خود با رژیم پایان دهند و به خواست ایرانیان جهت باز پسگیری میهنشان تن در دهند.

عكس محكومین به اعدام با عكس‌های زندانین سیاسی از دانشجویان زندانی گرفته تا رهبران كارگری اسیر حكومت اسلامی و تا فعالین مدافع حقوق زن و یا وكلای دربند. در این مورد هیچ استثنا و یا ارجحیتی نباید در كار باشد . همه زندانیان سیاسی و همه محكومین به اعدام را باید مطرح كرد و دنیا را متوجه این جنایات نمود. ما می‌خواهیم در این روزها خواست ایزوله كردن جمهوری اسلامی ایران و بستن سفارت‌خانه‌های حكومت اسلامی و یا اعمال فشار دیپلماتی این رژیم را به عنوان یکی از ابزارهای مبارزاتی بکار ببندیم.

پاینده ایران 

Prince Reza Pahlavi Meeting with Holland's Persian Community - 31th May ...

شاهزاده رضا پهلوی:
زمانی میرسد که شما به عنوان دولتهای خارجی، به خاطر منافع مردم ایران، آزادی و حقوق بشر هم که نباشد، به خاطر منافع خودتان، باید ببینید اهرم فشاری که رژیم بیشتر به آن عکس العمل نشان خواهد داد، کجاست. جمهوری اسلامی اینقدر از تحریم نگران نیست. 
تنها چیزی که باعث میشود آقای خامنهای و بقیه مسئولین خوابشان نبرد، این است که یک روزی مردم روی دستشان بلند شوند و شما هیچ کاری در این سی سال نکرده اید که کمکی باشد به تقویت دست مردم و فقط بسنده کرده اید به دیالوگ با رژیم و مسئولین و رهبریش و نه بقیه مردم ایران که اکثرشان خارج از این رژیم قرار دارند. 
ما نمیگوییم دیالوگ را با جمهوری اسلامی قطع کنید، میگوییم ولی وقتش رسیده که دیالوگ مستقیم با مردم ایران و آزادیخواهان ایران برقرار کنید و این چیزی نیست که جمهوری اسلامی حق اعتراض به آن را داشته باشد. 

آیا غرب نگاهی‌ تازه به اپوزیسیون ایران خواهد داشت !؟



آیا غرب نگاهی‌ تازه به اپوزیسیون ایران خواهد داشت !؟


(اتحاد) معرفی‌ یک بدیل سیاسی منسجم با پشتوانه نیرویهای مردمی، امری که تنها در پذیرش اصول اتحاد و اعتماد عملی‌ خواهد بود.



چگونگی معرفی‌ و مطرح نمودن این بدیل سیاسی به جوامع دمکرات غربی و باز نمودن باب گفتگو با آنان؛ در هر کشوری  

افرادی که منشور آزادی ایران را دنبال میکنند با تشکیل کمپینهایی جهت گفتگو، ایجاد شناخت و تاثیرگذاری روی افکار آنها، 

جنبه واقعه بینانه‌ای به اتفاق قول و نظر رسیده خود داده و بعنوان یک شهروند رساگر صدای آزدیخواهان درنمرزی و برنمرزی 

در محافل اجتماعی و سیاسی باشند.



غرب اگر بداند میتواند روی اپوزیسیون حساب کند و منافع خویش را در حمایت از نیروهای مبارز ببیند، با وی باب گفتگو و دیالوگ را نیز فراهم خواهد آورد و مطالبات راستین جامعه ایران را مورد ارزیابی قرار خواهد داد.




منافع یک ایرانِ آزاد برای دولتهای دمکرات دنیا و همسایگان ایران:


- ترویج دموکراسی و بنیاد‌های حقوق انسانی‌.

- استقرار صلح و امنیت در منطقه.

- مهار خطر رادیکالیسم و اسلامگرایی مخرب.

- ایجاد مراودات سیاسی و اقتصادی میان دولتها و ملل.

- جلوگیری از تجارت سیاه و فرار نیروهای سازنده اجتماعی .

- رشد و توسعه بازار جهانی‌ با دید به سود دوجانبه طرفین.

- دستیابی به پیشرفتهای علمی‌ و صنعتی در همکاریهای فیمابین.

- ایجاد همبستگی‌ کشورهای دخیل منطقه در حفظ و استفاده بهینه از منابع طبیعی موجود.



- جلوگیری از قدرت طلبی برخی‌ کشورها سلطه طلب و مهار نفوذ آنها با بهره وری از ناا آگاهی‌‌های موجود سیاسی در 

 جوامع کشور که از منابع طبیعی سرشارند.

نقش مردم ایران در تغییر مواضع غرب و همزمان براندزی رژیم جمهوری اسلامی چگونه عملی‌ خواهد بود ؟


آیا جامعه ایران که در طول سه‌ دهه حاکمیت جمهوری اسلامی واکنشی ملی‌ و ملموس بر این میزان از ویرانی میهن 

خویش نشان نداده، از میل، انگیزه و حس ملی‌ گرایی کافی‌ برخوردار است که در این زمان ایستادن در مقابل خواست 

جامعه جهانی‌ مبنی بر بکار گیری اهرم اجراییِ حمله نظامی بر علیه ایران را در ارجحیت قرار داده و با ایستادگی بر این 

خواست, متحدانه به صحنه آید و به شکلی‌ فراگیر و با بیانی‌ روشن, بدون واسطه با دنیا سخن گوید !!!!

نمونه‌های ویرانی بی‌ شمارند و مشت نمونه خروار ... زمان و خسارات وارده اما قابل بازگشت نیستند.علل ایجاد سیاست 


گذاریهای جهانی‌ اخیر که در کشورهای عربی‌ خاورمیانه شاهد آن بودیم و هستیم چیست؟ 


این سیاست گذاریها در روابط جهانی‌ چه پیامدهایی را در آینده نسبت به سهم مخرّب رژیم جمهوری اسلامی و حامیان 

خارجی‌ آن از یکسو و تاراج بیش از پیش منابع ملی‌ کشورمان از سوی دیگر را در بر خواهد داشت؟

به چه دلیل میبایست با استقرار اخوان المسلمین در مصر، موجودیت معاهده صلح میان مصر و اسرائیل به خطر افتاد !

از تنش ایجاد شده میان کشورهای تغییر یافته در پی‌ "شنباد عربی‌" چه کشورهایی سود خواهند برد !؟

از آنجایی که مصر کشور نیرومندی و تاثیرگذاری در جهان عرب است، تنش ایجاد شده چه تأثیری بر روابط کشورهای عربی‌ 


در تقابل با دیگر کشورها خواهد گذاشت !؟


اگر تنش ایجاد شده به جنگی در منطقه انجامد، از فروش تسلیحات نظامی که سودش مستقیم به جیب کارخانجات


 اسلحه سازی جهان میرود، تنها صرف بیشتر انرژی و منابع طبیعی موجود در کشورهای صاحب این منابع نسیب آنان

 خواهد شد که این خود یک زیان عظیم خواهد بود و این کشورها را از پیشرفت، سالیان به عقب خواهد کشاند.


از آنجایی که این منابع طبیعی همیشگی‌ نخواهند بود، آیا بهتر نیست کشورهای منطقه و کشورهای صاحب منافع در این


 سرزمینها نیروی خویش را در استقرار صلح و آرامش و دموکراسی متمرکز کنند تا اینکه این منابع طبیعی گرانبها را صرف

 تولیدات و فروش سلاح‌های کشتار جمعی‌ نمایند !؟

آیا بهتر نیست این منابع طبیعی در مسیر پیشرفتهای انساندوستانه بشری مورد بهره برداری قرار گیرند !؟


حال پرسش اینجاست که مردم ایران چگونه قادر خواهند بود که این معادله را به منافع خود و به قیمت برقراری دموکراسی در ایران تغییر داده و از به هدر رفتن منابع طبیعی موجود در میهنمان جلوگیری بعمل آورند !!!؟ 




Seday Zanan Iran 06-01-2012 صدای زنان ایران با دخی عبدی


* چرا حقوق بشر بر مناقشهٔ اتمی‌ ارجعیت دارد ؟ *
 بازتاب و واکنش رسانه‌‌ها و مطبوعات در ارتباط با سفر شاهزاده رضا پهلوی به همراه یک
هیئت ایرانی‌ و ارائه گزارش این هیات ایرانی‌ به کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان *

 



* پیگیری بی‌وقفه شاهزاده رضا پهلوی نسبت به جنایت علیه بشریت در ایران به توسط رهبر جمهوری اسلامی علی‌ خامنه‌ای در دادگاه کیفری لاهه در هلند *

 * چرا خدمتگزاران
 آینده ایران باید به قانون متکی بر حقوق بشر سوگند یاد کنند نه به خدا، نه به قرآن، نه به شاه و... ؟ 



TEHRAN: Goftoguye Shahzade Reza Pahlavi Ba Radio Farda. June 1, 2012

Call to action by Prince Reza Pahlavi

Persian Prince Reza Pahlavi, The Hague, May 2012 - Video: Persian Dutch ...



رضا پهلوی:

 ..... خدمتگزاران آینده ایران باید به قانون متکی بر حقوق بشر سوگند یاد کنند نه به خدا، نه به قرآن، نه به شاه و



رضا پهلوی در بی‌بی‌سی در مورد جلسه پارلمان برلین

* نقش جوانان در پیشبرد مبارزات آزادی خواهانه همراه با نیروی عظیم مبارزاتی در بستر جامعه برای در دست گرفتن سرنوشت خود *

مصاحبه الهه بقراط با رضا پهلوی در تلویزیون ایرانیان

نقش اپوزیسیون در شفاف نمودن واژهای بکار گرفته شده در عرصه سیاسی








نقش اپوزیسیون در شفاف نمودن واژهای بکار گرفته شده در عرصه سیاسی

" نقش اندیشه سکولار و مبتنی‌ بر پلورالیسم  درحکومت ایرانی، یا یک مدل برجسته اجتماعی"  انتخاب روش اندیشه سکولار یا روش اندیشه مذهبی‌ در سیاست یا ساختار حکومت آینده ؟ 



ایران در سراشیبی ویرانی و نابودیست، منابع طبیعی و ثروتهای سرشار سرزمین ما دهه هاست مورد تهاجم دشمنان این سرزمین و دستنشاندگان اشغالگر قرار دارد. این سرزمین اما همچنان و در همه حال میهن ما ایرانیان است. در بازپسگیری این سرزمین امروز باید کوشا، یکدل و متحد بود. آنچنان کنیم که آیندگان از ما به نیکی‌ و افتخار یاد کنند.

خلیج همیشگی‌ پارس زمانی‌ دوباره هویت خویش را باز می‌یابد که ما هم هویت گمشده خویش را باز یابیم.....

ما مردم ایران تحت سرکوب حکومت جمهوری اسلامی, امروز در دفاع از نام "خلیج همیشه پارس" و تمامیت ارضی ایران، نیاز به تشکیل یک تیم حقوقی داریم تا به عنوان وکلایی از سوی مردم ایران از حق مالکیت ایرانیان در جامعه بین الملل دفاع نموده و حمایت مردمی را نیز با خود همراه داشته باشند. 
بی‌شک تمام این فعالیتها تنها در سایه و چهارچوب یک تشکل و بدیل سیاسی قوی ممکن خواهد بود. 
ازینرو لطفا در تشکیل کنگرهٔ ملی‌ و از تلاشهای شاهزاده رضا پهلوی در این زمینه پشتیبانی کرده تا این مهم هر چه زودتر امکانپذیر شود.

شاهزاده در عرصهٔ سیاسی و جایگاه تاریخی‌ که قرار دارند و با توجه به امکاناتی که در اختیار دارند تلاش خود را در حال انجام هستند، این مردم و جامعه است که باید به شکل همگانی و فراگیر به پا خواسته از این سکون و رخوت خود را رها کند. 
پشتوانه یک سیاستمدار، نیروی زنده و جنبنده مردمیست. امروز این نیرو تنها پشت سنگر هراس پنهان شده. اکثریتی با پتانسیل سرنگونی از ترس اقلیتی اشغالگر چنان در لاک ترس فرو رفته که از سایه همدیگر هم دیگر در هراس است. 
تک صداها امروز باید بهم بپیوندند و فریادی خروشان شوند تا خانه ستم و سرکوب را در هم ریزند. هر شهروندی مسئولیت خطیری بر دوش خود دارد، باید انتظارها را ابتدا از خود داشته باشیم.

در نظر بگیریم که موضوع تنها تغییر یک نام نیست، تغییر جغرافیای ایران بر اساس منافع سیاست‌های جهانی به قیمت از دست دادن تمامیت ارضی میهن ما ایران است.
در این مسیر همه کشورهای دنیا در مقابل ما ایرانیان قرار گرفته اند و گوگل تنها ابزاریست جهت اجرای جنبه‌ای از این سیاست کثیف.

خیلی‌ بیشتر از اینها و در شکلی‌ فراگیر باید در صحنه دفاع از تمامیت ارضی ایران باشیم. خود را فریب ندهیم، تا در صحنه حقیقی‌، حضور فیزیکی‌ نداشته باشیم، کسی‌ به این پست‌های مکرر اهمیت چندانی نخواهد داد.
به فکر انسجام در دنیای حقیقی‌ باشیم، وزنه ای محسوب شویم تا تاثیرگذار باشیم. 

مصمم شوید که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهید یافت.