Saturday, September 22, 2012

شورای ملی بدیلی سکولار دمکرات در مقابل جمهوری اسلامی





شورای ملی بدیلی سکولار دمکرات در مقابل جمهوری اسلامی 



نقش اندیشه سکولار و مبتنی‌ بر پلورالیسم درحکومت ایرانی، یا یک مدل برجسته اجتماعی

بر خلاف تصور اشتباه برخی، سکولاریسم نه تنها به معنی‌ دین ستیزی نیست بلکه آنچه در این میان روشن است نقش بازدارندهٔ سکولاریسم در روند دخالت دین در حکومت میباشد. اگر چه معیار انتخاب دین واعتقادات فردی هر کس مورد احترام جامعهٔ دمکرات و سکولار نیز قرار گرفته و در چارچوب اندیشه آزاد جای می‌گیرد اما هر آنچه که بصورت یک اندیشه درست انجام میشود و نتیجه اش برای همگان مفید و پویاست، اندیشه ایست که اگرچه از احکام و باورهای آسمانی الهام گرفته اما مطابق با شرایط حاکم بر عصر امروز و با واقعیت های ملموس روی زمین سر و کار .داشته، .قابل تحلیل و تفاهم بوده و منافع اجتماعی را در بر گیرد


در روزگاری که با سو استفاده از باورهای مذهبی و بنام دین و آفریدگار افرادی نابخرد با اتکا به  جرم و خشونت و به بهانه های غیر انسانی، عاری از منطق و بدور از ادراک انسانی، خویش را در مقام قضاوت میبینند، حکم صادر نموده و بدون وقفه آنرا با وحشیگری وصف ناشدنی به اجرا در می آورند و مسبب کشتار انسانهایی بیگناه و جنگ افروزی میشوند، باید به عنوان افرادی دارای حق حیات و موجوداتی اجتماعی ایستاد و چاره ای بر ریشه های چنین رویدادهای غیرانسانی اندیشید

ازآنجا که ایرانیان بعنوان یکی از ملتهای تحت استثمار دینداران انسان ستیز دهه هاست سایه سیاه و ظلمانی استبداد دینی را بر زندگی خود احساس میکنند و با دارا بودن این تجربه وغیر قابل تحمل یافتن سرکوبهای وارد بر خویش و ادامه روند کشتار و جنایات بنام دین و خدا، حق خود می‌دانند دخالت دین در حکومت را به چالش کشیده و
جامعه را از خطرات آفتی که در قالب "اسلام حکومتی" بجانشان افتاده و بر جان و مال و روحشان حاکم شده، آگاه .سازند
جامعه امروز ایران جهت نجات خویش و تضمین آسایش نسلها، نیاز مبرم به افرادی دارد که این تابوهای اشتباه نهادینه شده به نام عرف و عادت را بشکنند و به مردم توان تمیز دادن و تشخیص صحیح را دهند، تنها در این صورت خواهد بود که جامعه ما توان انتخاب‌های دوراندیشانه و برخوردهای  مسئولانه اجتماعی، سیاسی در چهار چوب اخلاق صحیح را نیز خواهد داشت و تضمینگر حفظ و سلامت نهاد دین و حکومت خواهد بود.

اخلاقیات اجتماعی ما که شوربختانه بسختی با مفاهیم آسمانی و گاها خرافی ساخته و پرداخته اذهان مشوش آمیخته گشته اند، نیاز به بینشی انسانی و پالایشی بنیادین زیر چتر دفاعی قانون دارند تا با نهادینه شدن آنها در اندیشه فردی و بکارگیری آنها در تعاملات انسانی مان، شاهد اجرای سیستماتیک مسئولیت‌های افراد در برابرانسان‌ها، جامعه و بشریت باشیم. بسیاری از این ارزش های انسانی و مسولیتهای اجتماعی بصورت مصوبه هایی در پناه قانون ثبت و محفوظ هستند تا انسانها با این اطمینان در اجرا، باعث اوج گیری وبالندگی ارزش‌ها و برتری آموزشهای زندگی باشند.


انتخاب روش اندیشه سکولار یا روش اندیشه مذهبی‌ در ساختارسیاسی آینده ایران 

اکنون که مردم ایران دهه ها حکومت غیرسکولار و مذهبی جمهوری اسلامی را تجربه نموده و به تخریبهای همه جانبه آن در ابعاد مختلف آگاهی یافتند، این امید در تحرکات جامعه هر روزه بیشتر شکلی مجسم بخود میگیرد که اکثریت نیروهای ناراضی موجود در صحنه، به نقطه اشتراکی در اندیشه دست یافته اند که حکومت آینده ایران بدون شک میبایست حکومتی سکولار بوده و دستیابی به تغییراتی مثبت و بنیادین در چارچوب باورهای حکومت دینی امری غیر .قابل اجرا ودست نیافتنی میباشد
جنبش آزادیخواهانه و کثرت گرای شکل گرفته از ماهیتی سکولار برخوردار بوده و خواهان دگرگونی سیاسی و حاکمیت قوانینی انسانیست. در شرایطی که هر روزه شاهد انزوای بیشتر حکومت جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی هستیم، همچنین شاهد پیوستن و هماهنگی هر چه بیشتر نیروهای مبارزه و حامی سامانه ای سکولاربه یکدیگر نیز میباشیم. چنین تشکل سیاسی عظیمی با هماهنگی در اندیشه و عمل توان اینرا دارد که در صحنه سیاسی حضوری رسمی یابد و جهت معاملات و گفتگو های سیاسی جهانی را با جلب توجه آنان بخود و دیالوگ به منافع مردم و آینده .ایران تغییر دهد
یکی از عوامل شکست حکومتهای مبتنی بر ظلم و استبداد، دین محور و مطلق گرا، عدم قابلیت درک آنان از شرایط امروز حاکم بر جهان و نیازهای امروزی انسانهاست. حاکمان و حامیان چنین سیستمهایی همچنان بر این باورند که با تکرار مشتی خرافات آمیخته با هراس و اعمال فشار و سرکوب از بالا، توان اینرا خواهند داشت که همچنان بر اذهان پویای انسان امروزی قالب شده و با تزریق باورهای ایدولوژیک بدان، وعده بهشت و حوریان آسمانی، جمعی را در خواب نگاه داشته و به حکمرانی خود ادامه دهند. با بیداری اذهان عمومی و بهره مندی از امکانات زندگی در عصر ارتباطات و تکنولوژی جامعه امروز ایران هر روزه میل بیشتری جهت ایجاد ارتباط و تقابل با دنیای پیشرفته غیر مذهبی مییابد و بر این باور روشن دست مییابد که چنین حکومت دینی توان انطباق با جهان اطراف و نیازمندیهای انسان بیدار و جستجوگر این قرن را ندارد. وجود چنین حکومتهایی بیشتر سبب واپسگرایی و تنش آفرینی در سطح جهانیست و چنین ساختارهای غیر دمکرات و غیر سکولاری در ایجاد ارتباط  و مراودات سیاسی جهانی ناموفق و عموما مشکل .آفرین گشته اند
در برهه ای از زمان که هستیم، این انسانها نیستند که خود و نحوه زندگیشان را با ادیان تطبیق میدهند، بلکه این باورهای مذهبی و قوانین هستند که باید همواره بازبینی شده و در حیطه تعریف شده ای جای گیرند تا مطابق توقعات و پاسخگوی نیازمندیهای انسان امروزی و ضامن سایه گستری صلح و آرامش بر جهان باشند. ازینرو جامعه امروز ایران نیز از این مقوله انسانهای جهانی مستثنا نبوده و نسل کنونی خواست و توان حرکت بجلو و پیشرفت و همسویی با جهان آزاد را دارد و آنگاه که مقابله و تضاد خود را با حاکمیت دینی با شهامت در صحنه عملی به نظاره جهانیان میگذارد، از سویی آنان را به حمایت از خویش در این مسیر تغییر و دگرگونی دعوت مینماید و این مهم را به حاکمان دمکرات دنیا متذکر میشود که رفتن این حکومت دینی به منافع شما و صلح جهانی نیز هست. هر چه پیشتر میرویم و حوادث  ناگوار برخواسته ازدیدگاه های خرافی و جهانبینی مذهبی را نظاره میکنیم، بیشتر بر این باور مهم دست مییابیم که ایدولوژیهای .مذهبی به بن بست رسیده اند و عمر حکومتهای دینی رو به پایان است

جهت پیشگیری و جلوگیری از اشتباه سه‌ دهه پیش، نسل امروز نیاز به ایجاد شناخت کافی‌ از واژه‌های سیاسی، افراد و گزینه‌ها و گروه‌های سیاسی دارد تا همسویی با گروه‌ها و ابزار مطابق با هدف و مطالبات خویش را برگزیده و در 
.روند مبارزاتی مکررا دچار شکست، فریب و سرخوردگی نشود

یکی‌ از ویژگیهای روشن و مهم شورای ملی‌ ائتلاف نیروهای دمکرات و سکولار میباشد . اما قبل از بررسی‌ ارتباط میان این نیروها با شکلگیری شورای ملی‌ به عنوان یک بدیل سیاسی بهتراست درک صحیحی از بکارگیری واژه سکولاریسم داشته باشیم چرا که بکارگیری این واژه درعرصه سیاسی همان قدر در تعیین سرنوشت ما مهم و ضروریست که دستاوردهای حاصله ازآن میتواند مهم باشد. با توجه به نقش اندیشه سکولار و مبتنی بر پلورالیسم در حکومت آینده ایران بازنگری و بازشناخت این واژه الارقم بسیاری از شنیده ها و خوانده ها میتواند همچنان به ما یاری برساند تا فارغ از اهداف روشن بسیاری از میهندوستان ,هدف موضعی عده ای خاص که همواره جهت سو استفاده از بکارگیری این واژه ها بر می آیند را بیش از پیش مورد بررسی قرار دهیم.

سکولاریسم یکی‌ از ابزارهای رسیدن به دموکراسی می‌باشد. سکولاریسم همچنین ابزاری است برای حفظ نهاد دین و جلوگیری از سواستفاده از آن. دموکراسی و سکولاریسم لازم و ملزوم یکدیگر هستند و تنها حکومت دمکرات میتواند در پیدایش شرایطی سکولار در بطن جامعه تاثیر گذر باشد.
سکولاریسم خود در قالب پلورالیسم مفهوم قابل درک خود را دارا خواهد بود.بی‌ شک جریاناتی که بر پایهٔ قانون اساسی‌ دمکراتی شکل نگرفته شده باشد نمی‌تواند علیرغم شعارهای خود به سمت سکولاریسم و دموکراسی رفته ، بلکه در این میان میتوانند نقش مخربی را نیز ایفا کنند.

دموکراسی که در چارچوب قانون نهادینه میشود امکان تقویت نهادهای سکولار را نیز فراهم می‌‌آورد و با این دیدگاه امکان دخالت دین در عرصه سیاست را از آن خواهد گرفت و با تعریف و آشنایی صحیح از جامعه سکولار دمکرات و اتخاذ جایگاهی برآمده از خرد جمعی خود جامعه، بی‌شک عملکردی دو جانبه را دارا خواهد بود که هم حامی‌ نهاد دین باشد و هم نهاد حکومتی را از دخالت دینی در آن مصون نگاه دارد.

با توجه به این تعریف امروز ما شاهد حضور نوپای نیروهای مذهبی سکولار در اپوزیسیون مخالف حکومت هستیم که بر خلاف توضیحات ذکر شده در راستای استفاده از واژه سکولار و پیوست پسوند مذهبی به این واژه دیدگاه و تعریف دیگری از خود ابراز میدارند!
پرسش اینجاست که آیا این نیروها توان و امکان سکولار بودن را به راستی دارا هستند که بر حسب استفاده از این واژه وارد صحنه سیاسی امروز اپوزیسیون شده اند؟؟! 

به گمان من در یک حکومت سکولار دموکرات یک فرد سکولار میتواند مذهبی باشد، اما یک فرد مذهبی لزوما نمیتواند با عدم پذیرش حکومتی سکولار دموکرات به عنوان فردی سکولار در صحنه سیاسی چنین ادعایی کند. برای روشن تر شدن این مسئله می بایست این نکته را یادآور شد که نیروهای مذهبی اتلاف کننده با یکدیگر که همواره خواستار انتخابات در قالب همین نظام هستند و همچنان باورمند به اجرای قانون اساسی اسلامی آن میباشند بیشک توان و تحمل استقرار یک حکومت سکولار و دموکرات و برآوردن خواستها و مطالبات جامعه را در آن راستا ندارند که هیچ، بلکه حتی قوانین و ضوابت موجود و مورد حمایت آنان نیز این امکان را به آنان برای بازتولید نیروهای سکولار و دموکرات نداده است و نخواهد داد و عملا میتوان گفت که این نیروها خود را در مقابل مردم میبینند الارقم تلاش آنها برای به اصطلاح حمایت و پشتیبانی مردمی اما صرفا به عنوان اهرمی جهت قدرت بخشی و ایجاد مشروعیت برای خود و آینده سیاسی خود.

نظر به این که مردم ایران در طول این سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی و سایه افکنی قوانین شرعی بر زندگیشان، در پی هر انتخابی اجباری هر گونه گزینه ای از درون رژیم  را تجربه کردند و امروز مردم در چارچوب و راستای قانون اساسی جمهوری اسلامی دیگر اعتباری قائل نیستند و در نتیجه نیروهای مذهبی سکولار نیز دیگر توان این را نخواهند داشت که خواستهای خودشان را در جهت حمایت از این قانون و بنیان حکومت بر گرده مردم سوار کنند و از این  منظر به کرسیهای حکومتی دست یابند. اصولن از دید مردم ایران انتخابات در این فضا و در چارچوب همکاری با این رژیم و نیروهای حامی آن مردود است. 

مردم ما همینک باید به قضاوت بنشینند و ببینند که تا چه میزان این نیروها در این سالهای سپری شده خشونت ،جنایات و دزدیهای کلان در همسو شدن با اندیشهای جمعی جامعه از یک سو و از سوی دیگر بر شمردن مطالبات و خواستهای اقشار مختلف جامعه موافق بوده اند که امروز فریاد همکاری مشترک و ادامه فعالیتهای سیاسی تحت این حاکمیت را سر میدهند !؟؟


شورای ملی بر پایه اندیشه سکولار دموکرات، بستری مناسب جهت حفظ صلح و امنیت  

در این میان اما میتوان بر استقبال پر شور مردم از شکل گیری یک بدیل سیاسی سکولار ،دموکرات و باورمند به حضور پر رنگ و موثرتر مردم در اداره سرنوشتشان اشاره داشت به نحوی که  جامعه خود را در پیدایش چنین اتلافی از نیروهای واقعگرا و دمکرات و مورد اعتماد همراه و دخیل نموده است. بیشک هر تشکل سیاسی منسجم و کارآمدی که در کف ترازوی خویش از لحاظ کیفی و کمی، جمع بیشتری از نیروهای جنبنده و مردمی را برای رسیدن به یک همکاری مشترک میان اپوزیسیون و مردم به همراه داشته باشد  بی درنگ در صحنه نیز از حضور موفق تری برخوردار خواهد بود که در مقابل هرگونه بدیل سیاسی کپی شده ای  که هدف آن تخریب این نیروهای اجتماعی است، جهت بدست آوردن مطالبات خود با بیشترین توان  ایستادگی کند. 

همچنین این بدیل سیاسی خلق شده از دل جامعه با همکاری مشترک خود با ائتلاف سکولار دموکراتها و آشنایی کامل داشتن از معظلات و بحرانهای موجود تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، راهکارهای عملی و کارآمدتری را جهت ارائه خواهد داشت تا با در نظر گرفتن کاهش هزینه ها در کمترین زمان به بیشترین امکان برای پیشبرد سیاستهای پاک و سازنده برای برطرف کردن بحرانهای کنونی در این زمان و در فردای آزاد ایران بپردازد. چنین بدیل سیاسی که قدرت خود را از حضور هوشیارانه و انتخاب مردم گرفته و مشروعیت، استقلال، کارایی، فضیلت و هدفمندی خود را مدیون جامعه و خواستهای آنها میداند, بیشک توان این را خواهد داشت که در صحنه سیاسی بین المللی نیز خوش درخشد و با رساندن پیام صلح طلبی خود به جهانیان بر اساس  اصول پایه ای یک حکومت دموکرات و سکولار و قانون اساسی تدوین شده بر مبنای آن اصول راه تعامل، حمایت و همزیستی با دیگر مردمان را در پیش بگیرد و حافظ منافع ملی و منافع فیمابین باشد.


پاینده ایران

نیما سعیدی 

برنامه پرسش و پاسخ با نماینده کمیته موقت هماهنگی‌

Thursday, September 13, 2012

منشور پیشنهادی که اینک پیش روی ماست




یکی‌از عمده‌ترین مشکلات بخشهای مختلف اپوزیسیون که بشکلی آشکار تا به امروز قابل رویت است، همانا عدم اتحاد و همبستگی‌ برای رفع آسیبهای پیش رو و کسب موفقیتها به صورت اقدامات جمعی و هماهنگ بوده است. اقدامات  انجام شده تا کنون به صورت فردی، جناحی و سازمانی صورت پذیرفته و به هیچ وجه مبنای فراجناحی و فرا گروهی به خود نگرفته و حتی پاره‌ای مواقع شوربختانه خود محورانه نیز اقدام شده است. عدم نهادینه شدن فرهنگ و اخلاق سیاسی در اپوزیسیون یکی از اوصولی ترین معضلات در مسیر شکل گیری اتحاد و روندی دموکراتیک بوده است.
آنچه امروز اپوزیسیون ما نیاز دارد که با چشم باز و با  درایت بنگرد و بپزیرد در این نکته نهفته است که بسیاری از سازمانهای سیاسی از نظر اصول و باورها، جملگی به یک بلوغ سیاسی واحد دست یافته اند ازاینرو در اساسنامه بسیاری از سازمانها میتوان به اصول و باورهای مشابهی برخورد. اما آنچه برخی از نیروهای سیاسی همچنان بر انجام آن تاکید میورزند شوربختانه تمامیت خواهی، خود محوری و کاریزما قرار دادن سازمان و منشور خود میباشد.   
در واقع ما در حوزه عملی هنوز قادر نیستیم بر مبنای ایجاد اتحاد، این منشورهای سازمانی را گرد هم آورده و باوری ملی از آنها تدوین نماییم که هر شهروند ایرانی با مد نظر قرار دادن آن، حضور و دستیابی به مطالبات خود را در چنین منشور و مجموعه ای بر پایه همکاریهای مشترک باز یابد و پیوستن به این اجماع گروهی را به منافع خود و اجتماع  خود ببیند و بر همین اساس دیگران را نیز به این توافق اجتماعی دعوت نماید.

به جرات میتوان تبلور منشوری پیشنهادی از این باورهای گروهی و حرکت بسوی شکلگیری شورایی ملی را نقطه آغازی در همسو شدن برشمرد، بیشک پیوستن افراد با نظرات و باورها و پیشنهادات بر بالندگی این مجموعه خواهد افزود. از سوی دیگر منشور پیشنهادی انتشار یافته از سوی کمیته موقت هماهنگی را میتوان بعنوان بخشی از تغیرات پایه ای در روند فعالیت های احزاب، سازمانها و جنبش های اپوزیسیون در این سه دهه بر مبنای حاصل نمودن یک بدیل سیاسی کار آمد دانست که ضمن دارا بودن پشتیبانی، حمایت و ایجاد ارتباط با مردم جهت بهره گیری از پتانسیل های موجود و ایجاد اعتماد در راستای حرکتی ملی فرصت بهینه سازی خویش را نیز مهیا میسازد.     

سازمانهای پیوسته به این منشور ضمن حفظ باورهای سازمانی و سیاسی خویش، قدمی فراتر برداشته و همکاری ها را بر اساس خردی جمعی پیش میگیرند. فعالیت در این قالب گروهی با تکیه بر روندی دموکرات به مفهوم نفی موجودیت سیاسی هیچ حزب، سازمان و جنبشی نمیباشد.   
آنچنان که از نحوه عملکرد کنونی این مجموعه سیاسی و اهداف آن در راستای تشکیل شورای ملی برمی آید، منشور پیشنهادی در نظر دارد مشروعیت خود و بازتولید قدرت پاسخگو را از پیشگاه مشارکت مردمی بدست آورده و نقطه پایانی بر متدهای نا کار آمد بکار گرفته شده اپوزیسیون باشد.    

 تنها قدرتی‌ که زمینهٔ ترسیم آینده‌ای روشن را با مراحل تقسیم کار خود و معرفی‌ نیروهای خردمند، کارآمد و مسئول در مسیر این حرکت ملی و در نهایت  بدنهٔ اجرائی این شورا دارا می‌باشد، قدرت امروز مردم ماست  که اگر چه اعضای آن از پراکندگی خاصی‌بر خوردار است اما دارای فصل مشترکات فراوانی‌ و ارتباطی‌ قویتر از گذشته می‌باشد. که از آن جمله در فاز نخست مبارزات، براندازی این رژیم و در پی آن برپایی انتخاباتی آزاد بر پایه پذیرش صندوق رای را می‌توان نام برد که به عنوان فصل مشترکی میان مردم و اپوزیسیون قرار گرفته است.
از آنجایی‌ که شکل گیری شورای ملی‌ در آینده به عنوان یک حرکت ملی‌ و در همراهی و حمایت مستقیم مردم حادث میشود می‌توان نتیجه گرفت که ساختار و چگونگی شکل گیری آن نیز با تکیه بر خرد جمعی جامعه توأم خواهد بود.
پاینده ایران
نیما سعیدی

Monday, September 10, 2012

شورای ملی‌ به عنوان یک بدیل سیاسی



 شورای ملی‌ به عنوان یک بدیل سیاسی

به جرات میتوان گفت که انگیزه لزوم تشکیل یک بدیل سیاسی، سه دهه حاکمیت  جمهوری اسلامی  بر پایه ظلم و سرکوب بی پایان، ماهیت و عملکرد نیروهای اپوزیسیون، بیداری جامعه و رشد خرد جمعی در مسیر دستیابی به مطالبات خود بوده.


آیا میتوان همسویی واقع بینانه میان هویت و درایت بلوغ یافته کنونی جامعه ایران از یک سو و کسب اعتماد روز افزون مردم به مبارزین راستین از سوی دیگر را با پذیرش تشکیل چنین شورایی همسو با یکدیگر دانست ؟ 
  
نظر به اینکه سه دهه از عمر حاکمیت جمهوری اسلامی با تکیه بر کشتار و جنایت آن می‌گذرد و در مقابل این حقیقت شوم در این زمان پتانسیل مبارزاتی عظیمی در میان جامعه ایرانیان درون مرز و برون مرز موجود است، تشکیل شورای ملی‌ ایرانیان با ویژگیهای منحصر به فرد خود و با خواست روشن براندازی و عبور از این نظام نیز در جهت .همسو شدن و ایجاد هماهنگیهای مبارزتی هدفمند و کارا آمد در این راستا امری بدیهیست
کمتر نیروی سیاسی را می توان در میان سازمانها و نیروهای فعال خارج از کشور یافت که بطور فعال و مداوم در صحنه عملی‌ برای حل معضلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی کنونی مردم راه حل‌های مناسیبی از خود ارائه داده و برای تمکین انها نیز از خود مایه گذاشته باشد. چرا که هریک از این نیروها و سازمانها از ظرفیتی برخوردار نیستند که بتوانند به تمام مشکلات پیش رو غلبه کنند و جدا از اختلافات درون سازمانی خود، به تنهایی‌ الگوی موفقی‌ جهت .افزایش اعتماد و اتحاد میان خود و مردم باشند
مادامی که همسویی در اندیشه‌ها حاصل نشود این پافشاری از سر میهن دوستی نیز در عمل دستاوردی ملموس را به بار نخواهد آورد. زمان به نیکی نمایان ساخت که چه گروه هایی با این خواست و یکی شدن پا به میدان گذاشتند. اما این زمان سپری شد و ایران همچنان در بند مانده. شفافیت در هدفمندی مستلزم بیان موضعگیری شفاف و روشن نیز میباشد که از ویژه گیهای منحصر بفرد خود در دیدگاه، اندیشه، عمل، نام و رنگ و نشان، ... نیز برخوردار باشد. یکی شدن با موضعگیری و نشانهایی که جناح درون حکومتی بخود گرفت تا امروز تنها موجب سردرگمی، پرداخت هزینه جانی بالا و اتلاف زمان شد، این درحالیکه پتانسیل عظیم مبارزاتی برای عبور از این نظام در راستای نافرمانی‌های مدنی در میان جامعه ایرانیان درونمرز و برونمرز موجود است که توان در صحنه بودن با نشانه ها، ویژه گیها و مطالبات خود را دارد و به یقین بسیارانی را در این مسیر مبارزاتی بخود جلب خواهد نمود. در این زمان باید به صراحت در صحنه حضور یافت شوربختانه با رژیمی روبرو هستیم که نمیتوان با وی در راستای راه کارهای متمدنانه و پیگیری گفتگو به نتیجه رسید، ازینرو باید مسیری متفاوت را برگزید
با اتحاد این نیروهای حاضر در صحنه و تشکیل ائتلاف سیاسی پاک و قوی، میتوان مسیر مبارزاتی را با بهره وری از  .پتانسیلهای بیشتری با موفقیت پیمود
امروز با پذیرش در مخاطره قراره داشتن آينده ايران و فرزندان ايران زمين، بیشتر نیروهای سیاسی موجود بر این .باورند که ايران فقط  و فقط به دست ايرانيان آزاد خواهد شد و اتحاد نیروها تنها راه گذر از اين نظام استبدادی ميباشد 

هم ميهنان؛ هرچند نجات ايران از خطر نابودی و استقرار يك نظام مردم سالار و دموكرات در ميهنمان در نهايت با اراده و خيزش مبارزين درون مرزی به ويژه نيروی جوان تحقق خواهد يافت، ولی « اپوزيسيون » برون مرزی است كه از راه متحد ساختن نيروهای مبارز با باورهای سياسی گوناگون قادر است و بايد تبليغات، عمليات و امور لژيستيكی اين مبارزه کلان و ناگزير را سازماندهی و هدايت كند و در سطح جهانی « صدايی يگانه » و « نيرويی كار ساز » به .وجود آورد 
ازینرو اپوزیسیون میبایست تشکیل این بدیل سیاسی را در سر خط فعالیتهای خود قرار داده و با در نظر گرفتن و برشمردن چندی از ویژه گیهای این شورا، تلاش در جذب و دخیل نمودن هر چه بیشتر نیروها داشته باشد 

:از جمله ویژگی های شورای ملی میتوان از نکات زیر نام برد
  
.این شورا متشکل از افراد مستقل و نیروهای سیاسی با اندیشه های گوناگون میباشد 
 .این شورا و اعضای تشکیل دهنده آن از ماهیتی سکولار دمکرات برخوردارند 
 این شورا خط قرمز خود را عبور از حکومت جمهوری اسلامی و عدم پذیرش انتخاباتی در چهارچوب قانون اساسی .این نظام بر میشمارد 
 .این شورا خویش را متعهد به برگزاری انتخابات آزاد در ایران آزاد میداند 
 .این شورا تعیین نوع حکومت آینده ایران را بر پایه پذیرش صندوق آراء به یک رفراندوم مردمی واگذار مینماید
 .این شورا براساس مطالبات و خواسته های جامعه مدنی بعنوان یک بدیل سیاسی شکل میگیرد
 این شورا همچنین پایبند به ادغام نیروها بدون تغییر در ساختار سازمانی آنان میباشد
 .این شورا خویش را متعهد به برقراری پیوند میان مردم و اپوزیسیون و افزایش اعتماد و اتحاد ملی میداند
 .این شورا خویش را متعهد به اصل گفتمان و تعامل صحیح سیاسی در عرصه سیاست جهانی میداند



چرا و چگونه می‌توان با تشکیل شورای ملی‌ به عنوان یک بدیل سیاسی کارآمد نخست در مسیر براندازی این نظام گام نهاده و سپس عبور به مرحله انتخابات آزاد و سالم را امکان پذیر نمود؟

 پاسخ به این پرسش را می‌توان در اراده و قدرت جامعه مدنی جست، که با ایجاد اتحاد با هدف دست یابی‌ به خواسته‌ها و .مطالبات خود برای شکل‌گیری یک بدیل سیاسی متشکل از نیروهای مبارز خواهان آزادی ، در صحنه حضور دارد

قدرت

قبل از بررسی‌ ساختار واقعی‌ قدرت سیاسی پاسخگو در چارچوب یک حکومت دموکرات بهتر است بسنجیم که قدرت توتالیتر سیاسی کنونی‌ چگونه با ویژگی‌‌هایی‌ همانند مطلق گرائی، تمامیت خواهی‌ بدین شکل پرورش یافته و همچنان در حال پرورش یافتن است ؟

گذر سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی با تکیه بر کشتار و جنایت بر سرزمین ایران، به ایرانیان ثابت نمود که انقلابی که نمودند تا چه میزان بر اساس ناآگاهی سیاسی و عدم شناخت از جو حاکم بر آن زمان صورت پذیرفت و چگونه ملت ایران دستیابی به  آمال و آرزوهای خویش را در دنبال نمودن موازین اسلامی دیکته شده از سوی روحانیت حاکم متصور دید و هیچ انتقادی بر عملکرد ویرانگرانه رژیمی که خود جهت بدست گیری سرنوشتش بروی کار آورده بود، نداشت، حتی زمانیکه خمینی آشکارا اقتصاد را امری در حوزه و حیطه زندگی چهارپایان خواند و مسکن و رفت و آمد و اموری از این دست را مجانی اعلام نمود، کسی از اجتماع آنروز ایران و جمع روشنفکران که همه درحمایت خمینی در آمده بودند، نقدی ارایه نداد که اینچنین نمیتوان کشوری را اداره نمود و انتظار پیشرفت و اعتلا داشت، همه بر سخنان بی پایه رهبر و بنیانگزار انقلابشان "تکبیر" گفتند و پروسه ویرانی ایران را با مشارکت خویش رغم زدند. در تحقق آمال ایدولوژیک حتی تا بدانجا وارد صحنه عمل شدند که در همان آغاز امر بدستور خمینی خدمتگزاران این سرزمین و دلیران نظامی و سیاسی میهنمان را به جوخه های اعدام های دسته جمعی و هولناک سپردند و با یورش به منازل و اموال مردم، گروهی را از سرزمین مادری خویش راندند تا در آغاز حاکمیت میخ غلبه بر ملتی را محکمتر بر خاک ایران کوبیده باشند و سایه هراس و مرگ را بر اندیشه و جانها افکنند تا کسی را جرات بیان سخنی یا انتقادی نباشد، اینچنین جامعه ای را مطیع و برده خود نمودند و غریب سه دهه سایه شوم و مرگبار خوش را بر چند نسل گستردند.    
با ادامه روند سرکوب، کشتار و ضدیت با هویت و شناسه های پارسی، تاراج و نابودی ایران، رفته رفته مردم بخود آمدند و این حقیقت تلخ را دریافتند که در سرزمین خود زندانی حاکمانی هستند که خود در به قدرت رسیدن آنان نقش آفرینی کرده اند، که این حاکمان از روز نخست جلادان فرزندانشان بوده و آنچنان بر اریکه قدرت و ثروت ملی تکیه زده اند که تنها همت و اراده ای ملی و جمعی توان ستاندن قدرت و حق مالکیت ایران از آنان را خواهد داشت.  مردم ما با پرداخت بهای سنگینی عاقبت دریافتند که باید در قبال سیاستهای داخلی و خارجی این رژیم موزه موضع مبارزاتی قاطعی بخود بگیرند و هم ازینرو بود که جنبش آزادیخواهانه مردم ایران که ریشه در تاریخ مبارزات ملتی سربلند دارد، شکل عمومیتری بخود گرفت و با بهره گیری از اقشار و طبقات مختلف جامعه توان و عزم خود را در مقابله با رژیم حاکم بکار گرفت و نقشی مسول و فعال را در تعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی امروز خویش و نسلهای آینده بر خود برگزید. مردم ایران با ادامه مبارزات خود دریافتند که در هماهنگی و اتحاد میتوانند عرصه را بر حاکمان تنگ نموده و با در صحنه بودن و بیان مطالبات خویش و گزارش شرایط حاکم بر میهنشان در تعیین سیاستهای جهانی با این رژیم تاثیرات بسزایی گذارند.  
  بر مردمی که به قدرت اراده جمعی خود در نبرد با حکومتی سلطه طلب و خودکامه پی برده اند دیگر نمیتوان به آسانی حکومت نمود. هرچه مردم ما بیدار تر شده و از خرد رشد یافته تری در این مسیر برخوردار میشوند، اعمال سرکوب و فشار جمهوری اسلامی بر آنان نیز بیشتر شده و جامعه .شاهد میلیتاریسم حکومتی و جنایاتی آشکارا در مقیاس .وسعتریست
تجربه سه ده حاکمیت جمهوری اسلامی این مهم را نزد مردم ایران به اثبات رساند که تنها برقراری حاکمیتی ملی بر پایه خرد و منافع جمعی و بر آمده از دل جامعه توان اینرا خواهد داشت که نیازها و امنیت و آینده آنان را تامین نموده و با تاکید بر حفظ خصوصیات هویتی و زنده نگاه داشتن ریشه ها و خواستگاه نژادی مردم ایران، غرور و یکپارچگی ملی را غنا بخشیده و با اتکا به فرهنگ صلح و دوستی حافظ منافع ملی، تمامیت عرضی و برقراری مناسبات سیاسی و اقتصادی سالم با دیگر سرزمینها را تضمین بخشد. اکنون در پیشگاه جامعه بیدار ایران، اسطوره های پوچ حکومت جمهوری اسلامی از جمله، اسطوره های ساخته و پرداخته از خرافات و باورهای غلط مذهبی، اسطوره فریب و دروغ و ریاکاری، اسطوره هراس افکنی و در پی آن ادامه حکومت کردن دیگر رنگ باخته و جامعه ایران در مسیر ایجاد تحولی تاریخی و رنسانسی رهایی بخش و نوید دهنده در حرکتی فراگیر براه افتاده تا با اراده و همت جمعی بر حاکمیت جمهوری اسلامی قالب شده و پایه های پوسیده و بنیان دروغین وی را به زیر افکند و بسترها و شالوده های ساختاری ایرانی نون را پایه ریزد. اقشار مختلف جامعه ایران بیدار شده و دیگر اجازه نخواهند داد که آنان را مورد استثمار قرار دهند. حکومتهای خودکامه که مشروعیت خویش را از ملت نمیگیرند و با زور سرکوب، تجاوز، شکنجه و کشتار حکومت میکنند، ماندگار نبوده و محکوم به نابودی هستند، این حقیقتیست که در طول تاریخ ملتها و حکومتها همواره تکرار و در تاریخ ثبت شده.
اگر چه بیرون راندن حکومت جمهوری اسلامی با عنصر زمان گره خورده، اما سرنگونی این نوع نظام ها و فرو پاشی آنها قطعی است. حال میخواهد حکومت مشروعیتش را از دین بگیرد و یا از خدا و یا از ولایت فقیه و یا از امام زمان .بگیرد


نقش تشکیل شورای ملی و هماهنگی


آیا تشکیل شورای ملی را میتواند به عنوان اهرمی موثر در مقابل جنایات جمهوری اسلامی و تهدید حملی نظامی حسب بی کفایتیهای این نظام بر شمرد ؟ از طرف غرب بر    

با توجه به نقش و عملکرد اپوزیسیون در سالهای سپری شده، فقدان یک تشکل حقوقی و مورد اعتماد مردم در عرصه های مبارزه  سیاسی اجتمایی و اقتصادی در مقابل رژیم  جمهوری اسلامی به نحوی ملموس قابل رویت است، تشکلی قوی وهدفمند در عرصه اپوزیسیون که به نحوی حامی حقوق و منافع ملی و شهروندی ایرانیان در سطح بین الملل باشد.  هریک از ما به این حقیقت واقفیم، تا زمانیکه اهرم موثری در مقابل این رژیم نباشیم نمیتوانیم قدرت عمل خود را یکجا صرف برکناری این حکومت کنیم و همچنین شاید توانمندیهای جامعه به نفع منفعت جویان تخطئه گردد. از این رو تشکیل یک تیم ازصاحب نظران و کارگزاران برجسته و متخصص به حقوق بین المللی و همچنین قوانین سیاسی، .اقتصادی ، اجتمایی و حقوقی در سطح جهانی امری بدیهی در ساختار ابتدایی این شورابه نظر میرسد

از آنجا که قدرتهای خارجی‌نیز که همواره به منافع خود می‌اندیشند تا به نفع مردم ایران، شاید بگونه‌ای و به تعبیری بتوان گفت همانند قدرتهای تمامیت خواهی‌باشند که در داخل همین رژیم شاهدیم. از این رو آنچه باقیست تنها قدرتی‌است که ساختار آن هیچ گونه همسویی و شباهتی‌ با قدرتهای منفعت جوو سلطه جوو ندارد و در نتیجه آن تنها
قدرت مردم می‌باشد که توانایی پاسخگویی به مردم را متناسب با قانون اساسی برگرفته از حقوق آن مردم در ساختار
.یک حکومت دمکرات و سکولار داراست
 

از این رو تنها قدرتی‌ که زمینهٔ ترسیم آینده‌ای روشن را با مراحل تقسیم کار خود و معرفی‌ نیروهای خردمند، کارآمد و مسئول در مسیر این حرکت ملی و در نهایت  بدنهٔ اجرائی این شورا دارا می‌باشد، قدرت امروز مردم ماست  که اگر چه اعضای آن از پراکندگی خاصی‌بر خوردار است اما دارای فصل مشترکاتی فراوانی‌ و ارتباطی‌ قویتر از گذشته می‌باشد. که از آن جمله در فاز نخست مبارزات، براندازی این رژیم و در پی آن برپایی انتخاباتی آزاد بر پایه پذیرش صندوق .رای را می‌توان نام برد که به عنوان فصل مشترکی میان مردم و اپوزیسیون قرار گرفته است

بی‌تردید برای به جریان درآوردن و تحقق اهداف خود، نیازمند  به دو عامل اصلی‌ در مسیر مبارزات خود متناسب با تجربیات کسب کرده می‌باشیم. نخست تشکیل  شورای ملی‌ و سپس همسویی این شورا با  خواسته‌ها و توانمندیهای هممیهنان برون مرز و بویژه هممیهنان درون مرز برای برپایی اعتراضات مدنی و همچنین رستاخیز ملی‌در روز موعود با بهره بری بیش از پیش از تمامی نیروهای آزادیخواه و مخالف رژیم، که از یک سؤ هم به عنوان وزنی موثر تر از گذشته در مقابل تهدیدهای غرب با ویژگی یک آلترناتیو منسجم  جایگزین این حکومت معرفی‌ شود و همچنین در .مقابل  ترفندهای این رژیم و دسیسه‌های دیرینهٔ آن بایستد

از این رو با تشکیل این شورا  میتوان هم از دیدگاه حقوق بشر و هم حقوق ملی شهروندان ایرانزمین حمایت لازم رو مد نظر قرار داد چرا که  دیگر نمیتوان از دولتهای وابسته به رژیم  یا حامیان این نظام که در جهت حفظ این رژیم  گام برمیدارند بیش از این انتظار داشت یا سکوت اختیار کرد.  تا بتوان  دنیا  را نیز که شاهد جنایات این رژیم و نقض  کامل حقوق انسانی در ایران میباشد را، آگاه به لزوم پذیرش خواست مردم ایران و نیازمندیهای آنان در برون مرز و درون مرز کرد. وهمچنین این تشکل اجرایی و مسئولدر راستای تکمیل همبستگی و حمایت از نیروهای آزادیخواه میتواند توازن قدرت و سیاست که همانا دیدگاه و اراده مردم ایران است را تقویت کند و با روز افزون شدن شناخت و بازپسگیری  منافع ایران و ایرانی به این روند بر مبنای اعتصابات گسترده وسراسری و در نهایت رستاخیزه ملی وجهه .عملی واقعبینانه تری ببخشد

هرچه زمان به عقب بیفتد و هرچقدر با تغییر ساختاری کل این حکومت مخالفت شود، باعث میشود که در ابتدا سرمایه فکری و عملی‌شورای ملی‌ ‌به هدر رود و سپس  به تناسب آن ماده ‌اولیه و مخرب دگرگونی  بدون برنامه آن هم نه به نفع مردم ایران یا خواستهای آنان بلکه به نفع دشمن ایران و ایرانی‌ برای سلطه جوی هرچه بیشتر بر کشورمان فراهم آید.  و در این میان دیگر جای برای حفظ امنیت و استقلال و خود کفایی کشور از یک سؤ و از سوی دیگر آبادانی و .مدرنیته در آیندهٔ کشور را باقی‌ نمیگذارد
اگر شما هم بر اين باور هستيد که آينده ايران و فرزندان ايران زمين در خطر جدی قرار دارد، که ايران فقط و فقط به .دست ايرانيان آزاد خواهد شد، اتحاد تنها راه گذر از اين نظام استبدادی ميباشد 

  چرا  تشکیل شورای ملی‌ ایرانیان را می‌توان به عنوان اهرمی موثر در مقابل جنایت جمهوری اسلامی و تهدید حملهٔ نظامی از طرف غرب بر شمرد ؟ 

سالیان است که جمهوری اسلامی براساس ایجاد تفرقه و کاشتن تخم نفاق و دشمنی قادر به تضعیف نیروهای مبارز از طیفهای مختلف بوده، بیشک تشکیل اتحادی فراگیر در مسیر آزادی ایران و حضور همه نیروهای سیاسی با اندیشه برکناری این رژیم، پاسخ محکم و قاطی به حکومت جمهوری اسلامی خواهد داد و این مهم را به وی تاکید خواهد نمود؛ که پایان عمراین رژیم سر رسیده و این شورا با همراهی مردمی آمده تا یکبار برای همیشه خط پایانی بر دهه ها جنایت .و کشتار باشد
تنها چنین شورای واحدیست که توان جلب توجه دولتهای دیگر را خواهد داشت و آنان را به گفتگو پیرامون شرایط ایران و لزوم حمایت جهانیان از این بدیل سیاسی دعوت خواهد نمود. به این شکل دولتمردان دیگر کشورها از خواسته های امروز مردم ایران و انتخاب سیاسی آنان بدرستی و در یک صدایی پیامی که این شورا گوینده آنست، آگاهی خواهند یافت و سیاستهای بهتر و هدفمندتری را در رویاریی خود با رژیم جمهوری اسلامی برخواهند گزید. همچنین بر این مهم توجه خواهند نمود که با حمایت از مطالبات مردم ایران، آنان ملزم به صرف هزینه های بسیار و جنگ آفرینی نبوده و از مسیر انسان دوستانه ای میتوانند مردم ایران را در بیرون راندن این رژیم و بدستگیری سرنوشت خویش یاری .رسانند همسویی و اتحاد عمل در میان نیروهای مبارز با هدف تشکیل شورای ملی‌  بی‌شک نقطهٔ اعطفی خواهد بود .ثبت شده در کارنامه اپوزیسیون


پاینده ایران

نیما سعیدی 

Friday, August 31, 2012

نیروهای سیاسی معتقد به همبستگی ‌و اتحاد عملی ‌در راه نجات ایران


نیروهای سیاسی معتقد به همبستگی ‌و اتحاد عملی ‌در راه نجات ایران 

امروز ایرانیان باید بر این باور رسیده باشند که نمی‌توان آزادی را از زندانبانان خود طلب کنند و نان را از غارت گرانی که شهر و دیارشان را به اشغال خود در آورده اند. ایرانیان با شرف و غیور باید از خشم نهفته در وجودشان، در پی‌ فقر مالی‌ و شرایط نابسامان حاکم، تنها بسوی یکدیگر دست یاری و همسویی دراز کنند، نه دست گدایی به سمت عاملان ویرانی و نابودی ایران.
آیا این فرصت بدست آمده در همراهی سایر طیفهای سیاسی فعال در عرصهٔ مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی، که آنان نیز بر روی اصول و سرفصلهای مشترک مورد پذیرش مردم تلاش می‌ورزند، را می توان زمینه‌ای برای تشکیل شورای ملی‌ بر شمرد ؟
آیا تشکیل شورای ملی‌ متشکل از همهٔ طیفهای سیاسی را می‌توان به عنوان وزنه‌ای موثر تر از گذشته که بتواند حقوق سلب شده مردم در طول این ۳ دهه را بستاند و برای باز پسگیری آن از مراجع قانونی و حقوقی بیش از پیش اقدام ورزد را مهمترین ضرورت کنونی‌ یافت ؟
نقش طیفهای سیاسی فعال در عرصهٔ مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی در روند کسب اعتماد ملی‌ و ایجاد اتحاد عملی‌ مشترک همراه با مردم را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟
بسياری از مبارزين راه رهايی ميهن بر اين برآمدند که با شفاف نمودن و برشمردن باورهای يکسان خويش برای همه شهروندان ايرانزمين، ضمن حفظ گرايش های سازمانی و باورهای سياسی و ايدئولوژيک خود، اتحاد عمل خود را بر مبنای براندازی اين رژيم و ولايت فقيه و اتحاد بين گروه هايی که به مبانی، اهداف و باورهای یک حکومت دمکرات و سکولار باورمند باشند، بيش از پيش يکپارچه و هدفمند سازند.
همان گونه كه در دو دهه اخير بسياری از رژيم های ديكتاتوری و فاشيستی جهان با اراده پی گير مردم سرنگون شدند، مردم آزاديخواه ايران نيز قادرند با اراده راسخ و اتحاد و همبستگی ملی و با پشتگرمی به منابع خويش وبدون دريافت كمك مالی از هيچ دولت خارجی، حكومت اشغالگر و استبدادی، مافيائی، فاشيستی و قرون وسطايی جمهوری اسلامی را سرنگون سازند.

هدف نهايی کوششهای مبارزاتی و ايجاد تشكيلات سياسی لازم، سرنگون كردن جمهوری اسلامی و برپايی يك نظام دموكرات و مردم سالار است كه بوسيله رای مستقيم و بدون واسطه مردم ايران در يك همه پرسی آزاد تعيين خواهد شد. 


فراهم نمودن بسترهای لازم در جهت تشکيل شورای ملی‌ که خود به عنوان وزنه‌ای کارآمد در برابر رژيم ميباشد از يک سو و ايجاد روشنگری برای جهانی که شاهد جنايات اين رژيم و نقض کامل حقوق انسانی در ايران است ولی سکوت اختيار کرده از سوی ديگر، خواهد توانست تا جامعه جهانی را به لزوم پذيرش خواست مردم ايران و نيازمنديهای آنان در برون مرز و درون مرز, آگاه سازد. همچنين اين تشکل اجرايی و مسئول در راستای تکميل همبستگی و پشتيبانی از نیروهای سیاسی راستین و معتقد به همبستگی‌ و اتحاد عملی‌ در راه نجات ایران ، ميتواند توازن قدرت و سياست که همانا ديدگاه و اراده خود مردم ايران است را تقويت کند و با ايجاد شناخت روز افزون و آگاه سازی از توانايی بازپسگيری منافع ايرانی بر مبنای اعتصابات گسترده و سراسری و در نهايت رستاخيز ملی ، اين روند را وجهه عملی و واقعبينانه تری ببخشد.
حمايت از دولت تشکيل شده و تحکيم پايه های قدرت آن در جهت انسجام و يکپارچگی ميهن، تشکيل شوراهای محلی و منطقه يی به منظور تفهيم حقوق انسانی و شهروندی و قانونی به روستاييان دور افتاده از امکانات رفاهی تسهیلات در جهت دفاع از حقوق خويش، دفاع از حقوق زنان و کودکان، جمع آوری کودکان کار، ايجاد تيمهای جستجو در جهت ياری‌ رساندن به زنان و کودکان تحت ستم، ترويج فرهنگ پارسی‌ و گسترش مراکز پردازش به فرهنگ پارسی‌ و آثار باستانی‌، بالا بردن غرور و افتخار ملی‌ و شناساندن فرهنگ و تاريخ کهن ايران زمين در مجامع و مراکز بين المللی‌ همه و همه نیازمند به حمایت و پشتیبانی‌ مردم و اپوزیسیون از شکل‌گیری شورای ملی‌ دارد، که بتواند با به تصویر کشیدن آیندهٔ مذکور از هم اکنون خود را در راستای تحقق‌ آن مسئول و سهیم بداند.
از آنجایی‌ که شکل گیری شورای ملی‌ در آینده به عنوان یک حرکت ملی‌ و در همراهی و حمایت مستقیم مردم حادث میشود می‌توان نتیجه گرفت که ساختار و چگونگی شکل گیری آن نیز با خرد جمعی جامعه توأم خواهد بود.
امکان شناخت و باور کافی‌ و عمومی از این خواست مهم نیز هم از طرف مردم و هم اپوزیسیون مستلزم افزایش اعتماد و اتحاد عملی‌ برای حمایت و همکاری می‌باشد. افزایش اعتماد و اتحاد بهترین گزینه برای ایجاد ارتباط با مردم و طبقات مختلف جامعه پس از سه‌ دهه جنایت و پایمال نمودن حق آنان می‌باشد.از این رو فراخوان برای تشکیل شورای ملی‌ که بی‌شک نقط اوج همکاریهای ملی‌ می‌باشد، میبایستی با صداقت، استقلال، هدفمندی و فضیلت و همچنین پتانسیل‌های موجود در خود جامعه مورد بازبینی قرار گیرد.در نتیجه میبایست برای حمایت و همکاری لازم در این راستا فراتر از مسٔولیتهای فردی گام نهاد و بر پایه مسٔولیتهای اجتماعی خود را با باورهای گوناگون جامعه و پذیرش تناوب فکری ( پلورالیسم ) در چارچوب دمکراسی تنظیم نمود.
ما می‌‌توانیم بر پایه پذیرش مسٔولیتهای اجتماعی برای آزادی و آباد سازی میهنمان با نیروی موثرتر و کارآمدتر از گذشته در راستی‌ انتقادهای سازنده تلاش نموده و حتی اشکالات و ابهامات پیش رو و گذشته مبنی بر عدم اتحاد را برطرف نماییم و با یکپارچگی ملی‌ در قبال هدف نهایی‌ یعنی‌ آزدسازی میهن و با توجه نمودن و اهتمام ورزیدن بیش از پیش بر مبنای محتوای یک حکومت دمکرات و سکولار خود را موظف و مسئول بدانیم.
مردم ما بخوبی واقفند که حمایت معنوی و اخلاقی‌ از شکل گیری شورای ملی‌ بتوسط کشورهای خارجی‌ و در نهیات تحقق‌ خواسته‌ها و برشمردن نیازهای به حق شهروندان ایران در راستای نقش آفرینی این بدیل سیاسی ( شورای ملی‌ ) در عرصهٔ جهانی‌ خود مستلزم پشتیبانی‌ و حمایت تک تک آنان از یک سؤ و از سوی دیگر نیروهای سیاسی دمکرات و سکولار در بطن خود اپوزیسیون می‌باشد که میتواند امکان حمایت و پشتیبانی‌ مردمی را از پیدایش این شرایط و موفقیتهای پیش روی آن دوصد چندان افزایش دهد. چرا که نیروهای سیاسی مبارز در طول این سالها با بخشهای مختلف مردمی ضمن همکاری خود به رایزنی و گفتگو در قالب جنبش، سازمان، و حزب پرداخته اند و نقش بسیار مهمی‌ در فردای پس از براندازی رژیم و فراهم آوردن شرایط انتخابات آزاد و سالم، ایجاد فضای باز سیاسی مرکب از افکار و اندیشه‌های گوناگون در چارچوب یک حکومت دمکرات و سکولار و همچنین بازتاب دهنده خواسته‌ها و مطالبات مردمی را خواهند داشت.
بر حسب تجربه به وضوح روشن است که آنچه بسیاری از گروههای در درون اپوزیسیون کمتر به آن توجه داشتند و به آن اندیشیدند ادارهٔ امور در شرایط بحرانی در فردای پس از براندازیست که بیش از پیش فرهنگ روشنگری اندیشه در میان جامعه ما را طلب می‌کند. امری که امروز بسیاری از نیروهای آزادیخواه بر حسب فصل مشترکات خود به آن واقفند و مردم را در این مرحله با آن اصول سهیم می‌‌سازند ، که اشاره به بیداری خود جامعه ما از آنچه بر سر او آماده و می‌‌آید را در خود جا میدهد. که به نحوی این خود مردم باشند که در مرحلهٔ آزادسازی و آبادی کشورشان سهیم می‌‌باشند. رویکردهای سیاسی و اجتماعی از این دست شناخت بیشتری از حقوق و مطالبات بر حق مردم ایران را چه قبل سرنگونی و چه بعد آن نمود میدهد.

چنین تشکلی که تعیین سرنوشت را به دست فرد فرد جامعه می‌سپارد و به هر یک از فرزندان این مرزو بوم جایگاه بودن و خدمت در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را میدهد در نهایت آنان را به عنوان ابزارهای چرخه گرداننده این حرکت ملی بر میشمارد. تا قابلیتهای خود را در این مسیر تعریف نموده و به کار ببندند بدون حضور این سامانه مردمی و مشارکت مستقیم مردم در سرنوشتشان ، ایران توان برخواستن و کشیدن نفسی دوباره را نخواهد داشت. 


جهت برقراری اتحاد سیاسی، نیاز به تعیین اصولی داریم که همه طیفهای گرد آمده، بر این اصول باورمند بوده و در عمل نیز با بکارگیری و سرکشی ننمودن از اصلهای نام برده شده در مرامنامه همبستگی‌ میان طرفین، اتحاد ایجاد شده میان یکدیگر را نیز تضمین بخشیده و تا دستیابی به نتیجه مطلوب بّر این اتحاد ایستادگی نمایند.
بی شک با بکارگیری اصولی مشترک میان نیروهای سیاسی برانداز که با مطرح نمودن خواستهای جامعه و با در نظر گرفتن سیاست جذب نیرو برای افزایش اعتماد و اتحاد ملی گام بر میدارند، سیاست حذف گزینه ها را نتنها این نیروها بر نمیشمارند بلکه در مقابل کسانی که خواهان وتو سیاسی برای پیشبرد اهداف خود محورانه و تمامیت خواه خود هستند، قاطعانه می ایستاند.
یکی‌از عمده‌ترین مشکلات بخشهای مختلف اپوزیسیون که کاملا تا به امروز قابل رویت است، همانا عدم اتحاد و همبستگی‌ برای رفع آسیبهای پیش رو و کسب موفقیتها به صورت اقدامات جمعی و هماهنگ بوده است و یا اگر هم اقدامی صورت پذیرفته است به صورت فردی، جناحی و گروهی صورت پذیرفته و به هیچ وجه مبنای فراجناحی و فرا گروهی به خود نگرفته و حتی پاره‌ای مواقع شوربختانه خود محورانه نیز اقدام شده است.از آن جمله می‌توان به مورد زیر اشاره داشت:
۱ _ عدم رعایت به کارگیری اصول سیاسی روشن و هدفمند، به دلیل فقدان دانش کافی‌ و یا متخصص کارآمد در بدنهٔ بخشهایی از اپوزیسیون
۲ _ عدم نهادینه شدن فرهنگ و اخلاق سیاسی در مسیر شکل گیری اتحاد و روندی دموکراتیک
۳ _ حضور و نفوذ عوامل وابسته به نظام با هدف تخریب و ایجاد اختلال
۴ _ دارا نبودن امکانات مالی کافی‌ جهت پیشبرد اهداف برای ایجاد شناخت از باورها و اصول اتحاد
۵_ ناکارآمد بودن بخشهایی از اپوزیسیون در جذب نیروهای مردمی بر اساس پلاتفرمی مشخص
به گمان من این نکات برشمرده شده میتواند و میبایست متناسب با ظرفیت بالاتر این حرکت ملی‌ یعنی‌ شکل گیری شورای ملی‌ در مقایسه با تنها اقدام بخشهای منفرد اپوزیسیون رفع رجوع شود و با جلوگیری از تکرار این مشکلات، موفقیتها و توانمندی‌های بیشتری از گذشته را دارا بود. فایق آمدن بر برخی‌ از مشکلات گذشته و گشودن گرهٔ برخی‌ از کلاف‌های سردرگم اپوزیسیون امروز مستلزم همکاری نیروهای سیاسی معتقد به همبستگی‌ و اتحاد ملی‌ برای نجات ایران و ادغام این نیروهای سیاسی بدون تغییر در ساختار گروهی و سازمانی آنها می‌باشد.چرا که یک دست بی‌ صداست و آنکه زود رسید نیز کاری از پیش نبرد.

پاینده ایران
نیما سعیدی


Goft Va Shonod Hafteh 08-26-2012 گفتو و شنود هفته

Thursday, August 23, 2012

وخیم تر شدن شرایط زندانیان سیاسی در ایران

وخیم تر شدن شرایط زندانیان سیاسی در ایران



نامه سرگشاده شاهزاده رضا پهلوی به رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد وخیم تر شدن شرایط زندانیان سیاسی در ایران

۲۲ آگوست  ۲۰۱۲

موضوع:  وخیم تر شدن شرایط زندانیان سیاسی در ایران


مورد توجه:  خانم لورا دوپوی لژر، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل


من و هم میهنانم به شدت نگران نقض روز افزون حقوق بشر در ایران هستیم. مردان و زنان فعال ایرانی، اقلیت های قومی و مذهبی، به طور مداوم توسط رژیم مذهبی سرکوب می شوند.

اینجانب، بارها در رسانه های بین المللی بیانیه صادر کرده ام و به رئیس سازمان ملل چندین نامه نوشته ام و در آنها وضعیت وخیم هم میهنانم را توضیح دادم که چطور(چگونه) در این سالها زندانی، شکنجه و اعدام شده و می شوند.

به تازگی اطلاعاتی در مورد وضعیت بحرانی پرونده افراد نامبرده زیر به دستم رسیده که توجه شما را بدان جلب می کنم:

آقای غلامرضا خسروی (فایل پیوست شماره 1)
آقای عبدالرضا قنبری  (فایل پیوست شماره 2)
آقای محسن دانشپور (پدر)  (فایل پیوست شماره 3)
آقای احمد دانشپور (پسر)  (فایل پیوست شماره 3)
آقای سعید ملک پور  (فایل پیوست شماره 4)

این زندانیان سیاسی همگی به اعدام محکوم شده اند و اجرای حکم آنها قریب الوقوع است. بر اساس ماده  ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی، زندانیان سیاسی حق دارند درمقابل یک هیئت منصفه و در یک دادگاه علنی محاکمه شوند. اما متأسفانه حتی برخلاف قوانین رژیم، زندانیان سیاسی از حقوق قانونی خود محروم هستند.

به رغم مخالفت های سازمان ملل و جامعه جهانی، اکثر زندانیان سیاسی در ایران مورد ضرب وشتم قرار گرفته، شکنجه فیزیکی و روانی شده و اغلب در سلول انفرادی نگهداری می شوند. رژیم مذهبی  بارها این اخطارها و درخواست های سازمان های حقوق بشری از جمله: عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر را نادیده گرفته است.

با وجود این بی عدالتی فاحش، هموطنان ما به مبارزه برای آزادیشان ادامه می دهند و همواره در خطر زندان، شکنجه، ناپدید شدن و اعدام هستند.

دفاع از حقوق بشر و آزادی های پایه، یکی از اصول مقدس منشور سازمان ملل متحد است. از این رو از شما درخواست دارم تا در این موضوعی که از حساسیت زمانی بالایی برخوردار است، مداخله کنید و رژیم مذهبی را زیر فشار بگذارید تا بلافاصله به این نقض حقوق بشر شنیع، پایان داده و کلیه زندانیان سیاسی را بدون تأخیر آزاد کنند.

با احترام

رضا پهلوی

http://www.rezapahlavi.org/details_article.php?persian&article=612

Sunday, August 19, 2012

و اینچنین شد هموطن: اعلامیه کمیته موقت هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ای...

و اینچنین شد هموطن: اعلامیه کمیته موقت هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ای...: هم ميهنان گرامی در شرايط حساس كنونی كه كشورمان ايران با خطرات جدی روبروست، تنی چند از كنشگران و نيروهای سياسی ـ مدنی از طیف ها...

Saturday, July 28, 2012

از تهران تا قاهره، مستندی که پرده از دروغ های رژیم برداشت.




از تهران تا قاهره، مستندی که پرده از دروغ های رژیم برداشت.

مستند ساخته رها اعتمادی، جوانی که میتوان وی را بمانند بسیارانی فردی از نسل سوخته دانست، نسلی که تحت پرورش و سانسورهای حکومت جمهوری اسلامی، جهت ایجاد شناخت از تاریخ معاصر ایران و آگاهی یابی از مسائل مهم تاثیرگذار ۳ دهه اخیر، خود مجبور به کشیدن بار سنگین بدست آوردن این دانش بوده و با براه افتادن در کوچه پس کوچه های تاریخ ایران، تلاشی در جهت شناخت روشنی از آنچه بر خود و هم نسلانش رفته، بدست آورد.
بیشک هدف از این تلاش پر ثمر همچنین بجا نهادن دستاوردی صحیح برای نسلهای نو پای امروز و فرداهاست تا تاریخ را از پس آنچه  به وی تزریق نموده اند دیده و باز شناسد. 
 بیشک چنین نسلی آگاه از گذشته خویش ، با دانش کافی پا در راه ساختن فرداها خواهد نهاد و تاریخ بهتری را رقم خواهد زد.

 این مستند را 
میتوان از سه جنبه مورد تامل قرار داد؛ 

ابتدا اینکه چه عوامل و افرادی در پیدایش فاجعه ۵۷ دخیل بوده و فرایند کدامین سیاستهای جهانی در رقم خوردن و پیشبرد این رخدادهای سیاسی نقش تعیین کننده ای را داشته اند. نقش رسانه ها و سرویسهای تبلیغاتی در این روند تا چه میزان در پیشبرد شورش ۵۷ در ایران موفقت آمیز بود !
چرا اعتلاف سرخ و سیاه، پهلوی ستیزی را یکی از اهداف خود قرار داد !؟ 
ازچه رو جامعه پس از سه دهه اشتیاق به باز شناخت خاندان پهلوی و نقش تاریخی آنان دارد !؟

امروز بر بسیارانی روشن است که پادشاهان پهلوی چه نقش سازنده ای در پایه ریزی بنیانهای ایران نوین ایفا نموده اند و به صراحت  میتوان از آنان بعنوان "سرداران سازندگی ایران" نام برد.
جهت جلوگیری از جاودانگی این اسطوره های تاریخ، انقلابیون 
میبایست ماشین تبلیغاتی را بمنظور تخریبی قوی بکار میگرفتند تا نام و یادی از این "سرداران سازندگی" در اذهان عمومی بر جای نماند، هم ازینرو که با صرف هزینه های بسیاری به تحریف تاریخ، تخریب پهلویها و تبلیغات منفی درباره آنان پرداختند، تبلیغات منفی که تا به امروز در اشکال گوناگون در جریانند، هدف جمهوری اسلامی از تخریبهای سازماندهی شده این بوده  که با آسودگی خیال به پرورش نسلهای نوپایی بپردازد که با آنان به عناد و ستیز برنخیزند و در راه اسلام حکومتی جان فشانی نمایند. به همین جهت نمادهای ملی ما یکی پس از دیگری فرو افتاد تا جای آنرا اسطوره های غیر ملی و غیر ایرانی برآمده ازحکومت اسلامی و هویت دینی بگیرند. 

اما از آنجا که این اسطوره های نو بنیاد، هویتی پوشالی داشته و ریشه در تاریخ و فرهنگ کهن ایران نداشتند، امروز پس از گذر سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی و بر خلاف این تبلیغات منفی، ما شاهد بی اعتباری و فرو ریختن اسطوره های تبلیغاتی این حکومت و از سوی دیگر گرایش هر روزه مردم به ریشه ها و شناسه های تاریخی و ملی خود میباشیم.

امروزگرچه
 ما  با پرداخت هزینه های فراوان و تباهی و نابودی بسیار دربخشهای مختلف میهنمان مواجهیم، اما در عین حال شاهد موج بیداری عظیمی در میان اقشار مختلف اجتماع بویژه جوانان هستیم. بیشک این موج بیداری توان اینرا خواهد داشت تا با اتحاد میان نسلها بر حکومت جهل و تاریکی پایانی نهد و سرفراز و سربلند از این آزمون بزرگ و دشوار تاریخی بیرون آید.

نسل امروز با تکیه بر شناخت صحیح و بهره گیری از تجربیات نسل پیشین و همراه نمودن وی، در این برهه، تاریخ را یکبار دیگر از دریچه ای نو به نظاره نشسته و با شناختی کافی، خواهد توانست ذهن خویش را از ترفندهای جمهوری اسلامی در امان نگاه داشته و به تمامی با آنچه وی را در بر گرفته و از حرکت و رشد باز داشته به مقابله برخیزد.

همراهی با شهبانو فرح پهلوی در دنبال نمودن این مستند تاریخی، پرده از بسیاری دسیسه ها، فریبها، دورغ های رژیم برداشت و به 
بسیاری از ابهامات  که خواسته یا ناخواسته به اشتباه در ایجاد شرایط حاکم بر ایران دخیل بودند، پاسخ گفت و باری دیگر به ما بویژه نسل جوان آموخت که نور بر تاریکی پیروز است.

 نیما 

Monday, July 16, 2012





دمکراسی برای من؛ آری ... برای تو; خیر !!!?


در مرامنامه فکری و اخلاقی برخی دموکراسی تنها حق مطلق آنهاست.
چگونه است که خواست دیگرانی که بدنبال قدرت هستند و برای بدست
آوردنش حاضرند به هر خیانت و ائتلاف کثیفی دست بزنند، امری توجیه شده و عقلانی، حق مسلم آنها و به منافع ملیست اما خواست شاهزاده، حتی اگر هم در شکلی که برخی بیان میکنید و ادعا دارند که اینچنین از سوی شاهزاده مطرح شده است، باشد خواستی نشدنی میباشد !؟ 

حتی اگر در قالب دمکراسی و آزادی حق بیان هم در نظر بگیریم، ایشان یا هر فرد دیگری حق دارند خواست سیاسی خود را صراحتا بیان کنند و این مردم هستند که با انتخابات به افراد در صحنه سیاسی، قدرت و جایگاه سیاسی خواهند داد. 

خواست و دیدگاه امروز شاهزاده، امریست که میتوان آنرا در همه مصاحبه های اخیر ایشان به وضوح شنید، اینکه گروهی گوش شنوا ندارند و خود محوریها و دشمنیهای بی اساس شان اجازه و تمایل به ایجاد شناخت از ایشان را به آنها نمیدهد، مشکل اساسی بی اخلاقی سیاسی و بیهوده بودن اندیشه و عملکرد مخرب همین افراد است.

این گروه تنها و تنها در هراسند، هم از اینروست که به تخرب افراد مشغولند تا مثل همیشه یکه تاز صحنه سیاسی ایران باشند. سالیان اینچنین عمل کردند، پر واضح است که امروز هم اینچنین کنند. اما یقین بدانند که آنان تنها زمینه حذف سیاسی خود را در حال تهیه هستند.

شما میتونید مخالف یک سیستم حکومتی باشید، اما حق ندارید مخالفت و یا نظر خود را با توهین و تخریب ابراز کنید. دموکراسی به مفهوم حذف گزینه‌ها نیست، حضور همه گزینه‌ها و آزاد نهادن مردم در انتخاب آنها. پس جایی‌ برای هراس و قضاوت از پیش نیست. همه سر تعظیم بر رای مردم 
می‌نهیم.

Afaagh Izad