Friday, June 10, 2011

اظهار نظردروغین دیگری از تاریک اندیشی خود بزرگ بین در مدح فریب ,اندر احوالات تاریک فکران خود فروخته خود بزرگ بین، نوکران استعمار


اظهار نظردروغین دیگری از تاریک اندیشی خود بزرگ بین در مدح فریب ,اندر احوالات تاریک فکران خود فروخته خود بزرگ بین، نوکران استعمار

اندر احوالات تاریک فکران خود فروخته خود بزرگ بین، نوکران استعمار

اینهمه پنهانکاری و وکیل همه شدن در خفا و منشور نوشتنها و فراخوان از پشت دیوار صادر کردنها از بهر چیست !!!؟؟؟ اظهار نظر مضحک دیگری از تاریک اندیشی خود بزرگ بین در مدح فریب و دروغپردازی

چه افرادی با چه قالب فکری و ادبیاتی برای ایرانیان برنامه میسازند.

جای بسی تاسف که امکانات در اختیار گروه خاصی که به مفهوم حقیقی دموکراسی اعتقادی ندارند، قرار گرفته و تنها صدای گروهی محدود سالهاست به گوش جامعه ایران میرسه.

بله، اینها بخودی خود کسی نیستند، اما اینها با قرار داشتن در جایگاه های ویژه و با بدست داشتن ابزارهای فراوان همه-کس ایران و ایرانی محسوب میشوند، چون زمامدار اختیارات و تعیین کننده جهت و رنگ و ساز و نوای مبارزاتی هستند. چون ازحمایت و پشتیبانی جهانی برخوردارند، چون جایی برای بوق و کرنا دارند، چون جملگی مدیر و مسول مرکز مطالعات فلان و بهمان در امریکا، اروپا، خاورمیانه و غیره هستند بدون اینکه تا بحال از این افراد قدم هایی ملموس در راستای دفاع از میهن دیده باشیم

حقیقتا آیا ما، خرد جمعی امروز، توان روشنبینی و بازنگری در نگرش خویش را دارد !؟ آیا خرد جمعی جامعه توان سنجش اینگونه افراد را و جای دادن آنها در جایگاه مناسبشان را دارد !!!؟

آیا خرد جمعی امروز توان درک لزوم طرد های سیاسی هوشیارانه را دارد !!؟

با در نظر گرفتن تعریف از روشنفکر،

(آدمهایی که پدیده ‌های جهان را برحسب دستور خرد و دانش بررسی می‌ کنند و می‌سنجند و به جای خیالبافی، متفکر و اندیشه ورند

گرچه پهلوی ها حتی اجسادشان هم در ايران نيست، اما چو نيک و با چشم جان بنگری، نفس، روح و دستاوردهای آنان را در جای جای ايران و هر جا که چند ايرانی پاکنهاد حضور داشته باشند به نيکی حس خواهی کرد.

مردمی که به ارزشها و اعتبار ملی و سیاسی خود در منطقه ناآگاه باشند و در حفظ موقعیتهای سیاسی میهن و ملت خود تلاش نورزند، براحتی نیز فریب گنده گوییهای این گرگان جهانی را میخورند.

بازگشت به ارزشها و هویت ملی و حفظ آنها برای نسلهای آینده وظیفه امروز هر ایرانی میهن پرستیست که دل در گرو ایرانی ارزشمند و آزاد از اندیشه آخوندیسم دارد.

بازگشت به ارزش-ها و هویت [کیستیِ] ملی و حفظ [نگهبانی از] آنها برای نسل-های آینده وظیفه [خویش-کاریِ] امروز هر ایرانی میهن پرستیست [میهن-پروری است] که دل در گرو ایرانی ارزشمند و آزاد از اندیشه-ی [شریعت اسلامی] آخوندیسم دارد.

بسیارانی خوش باورانه و ساده لوحانه با بهانه انگاشتن اینها، زمام اختیار را نیز دو دستی تقدیمشان میکنند.

این دست و پا زدنها، همه همان ساز کارها و ایجاد فضاهاییست که تا شرایط به بزنگاه خود رسید، مغرورانه و مدعیانه بیایند و بر صحنه نشینند به عنوان تنها گزینه مجاز و معقول اظهار وجود و مالکیت کنند

با آمدن در صحنه و تریبونها که در اختیار دارید از خود شناختی ملموس به جامعه دهید. ما خواهان شفافيت و انتخاب آزاد و عمومی اینچنین شوراهایی هستیم نه یک قالب از پیش ساخته و تعیین شده که ما را ناچار به پذیرش موارد با بهانه و بیان از سوی خواست و مصلحت عمومی نماید.

چرا سکوت و خفه شدن، چرا در کنج خزیدن !!!؟

رسانه ای نداریم، تریبونی در اختیار نیست اما همین فریاد اندیشه های همسو اگر شکلی جمعی بخود گیرند صدای رسا و گویایی را طنین خواهند انداخت.

تک فریادها همواره براحتی در نطفه خفه میشوند

درمان تمام این مشکلات و بهبودی و تغییر جو کنونی تنها در گرو عملکردهای هوشیارانه و هدفمند خود ماست. پس با تمام درد و ستمی که بر مردم روا میشه، باید همچنان روشنبینی و نکته سنجی خود را حفظ کنیم و از احساسی تصمیم گرفتن، احساسی عمل کردن، احساسی انتخاب کردن، احساسی مبارزه کرده، احساسی حمایت کردن.....دوری کنیم.

نتیجه این عملکردهای از سر احساسات و شورگرفتگی عمومی بود که در ۵۷ سبب عملکردهای ایدولوژیک هم شد و در نهایت حماسه از دید ان-قلاابیون و فاجعه از دید ایرانیان راستین و میهن پرست آفرید. آنهم یک مدل احساسات و شور اسلامی بود که تا نسلها گریبان گیرمان کرد.

بنابرین در پس واژه ها و گفتارها، میبایست هوشیارانه پیامها و هدفها را جست و در صورت لزوم اهداف غیر میهنی عده ای را خنثی کرد. این خودش یک روند مبارزه و پیشبرد این جنبش آزادیخواهانه هست.

ما خواهان شفافيت و انتخاب آزاد و عمومی اینچنین شوراهایی هستیم نه یک قالب از پیش ساخته و تعیین شده

مطمئن باشید افرادی که چنین پرونده ای از دیروز با خود دارند و چنین روند عملکرد امروزشان است، صلاحیت گزینه بودن برای حکومت آینده ایران را ندارند.

افرادی که قبول مسولیتهای سیاسی در جایگاه های سیاسی را نمیکنند، چرا باید در چنین جایگاه هایی قرار گیرند، چرا باید تعیین سرنوشت میلیونها به آنها سپرده شود !؟

یک جامعه را به بزهکاران نمیسپرند تا آنرا هدایت و پرورش دهد.

امروز با شناخت موجود، دلایل بر رد صلاحیت این افراد بیشمار هستند.

پیشگیری از به خطا رفتن و آنچه ما فردا بدست خواهیم آورد، همه در اتخاذ و بیان موضعگیری امروز خودمان است

در حال حاضر هم که با پررویی که تنها از این جماعت میشناسم، در حال پشت کردن به باورهای مذهبی خویش هستند، همان باورهایی که به خاطرشان ۳۲ سال مردم ایران را به صلابه کشیدند، تا با این ترفند جدید و مردمی بنظر آمدن بتوانند پایگاه های موجود خود را از دست ندهند، تا همچنان بتوانند به ماهیگیری بپردازند.

کلام قاصر از بیان وقاحت اینان است.

نه امروز تاریخ تقویم, سال ۵۷ است و نه ما نسل ۵۷-تی

یک دورانی دینمداری و ایدولوژی های مذهبی برای این کفتارها اساس شورشهای خیابانی و بدست گیری زمام حکومت و اختیار جان و مال مردم بود. امروز با بیدار شدن مردم و تلاش آنها در نجات از بند خرافه و مورد ستم و تبعیض دینی واقع شدن، دیگر این ابزار پوسیده رنگ باخته و خاصیتهای مردم فریبی خود را از دست داده.

ازینرو این بی شرمان که تمام جایگاه خود را مدیون فریب افکار هستند، مجبورند در قبال استفاده از ابزار چرخشی بر باورهای خویش و همسو نمودن آنها با باور حاکم بر جامعه کنند تا همچنان زمام اختیار و جایگاه را در دست حفظ کنند.

چنین چرخشی از این مهره ها پس از ۳۲ سال دیدن ستم و ظلم وارده بر ملتی و خم به ابرو نیاوردن، تنها ترفندیست که نباید ساده لوحانه بدام آن افتاد

بله، اینها بخودی خود کسی نیستند، اما اینها با قرار داشتن در جایگاه های ویژه و با بدست داشتن ابزارهای فراوان همه-کس ایران و ایرانی محسوب میشوند، چون زمامدار اختیارات و تعیین کننده جهت و رنگ و ساز و نوای مبارزاتی هستند. چون ازحمایت و پشتیبانی جهانی برخوردارند، چون جایی برای بوق و کرنا دارند، چون جملگی مدیر و مسول مرکز مطالعات فلان و بهمان در امریکا، اروپا، خاورمیانه و غیره هستند بدون اینکه تا بحال از این افراد قدم هایی ملموس در راستای دفاع از میهن دیده باشیم.

در دل صحبتهای اینها به وضوح نمایان است که اینها هستند که پشت همه برنامه نشسته اند از اینرو هر دستاوردی را هم چنان که تا امروز اینطور بوده بخود انتساب میدهند هرچند که نحوه و مسیر دستیابی به آنرا هم باور نداشته باشند.

به همین دلیل باید هماهنگیها از سوی خود مردم مبارز که مطالباتی برعکس اینها دارند سرعت پذیرد تا زبان اینها هم در مدعی شدن کوتاه شود.

اینها اگر امروز در پس این شوراها و نهاد ها خود را پنهان نموده و به شکل دایه عزیزتر از مادر برای مردم ایران با بیان "از سر مصلحت عمومی" مشغول به پیشبرد اهداف و منافع گروهی خود هستند، گذشته از پیشینه سیاهشان که با گستاخی اگر مورد پرسش قرار گیرند آنرا انکار و کتمان میکنند، برنامه های شومیست که برای آینده ایران و قدرت طلبی خود در نظر گرفته اند که تحقق یافتنشان در گرو فریب افکار عمومی و بدست گیری کنترل تعیین چگونگی جریانات و گرفتن افسار بدست در ایجاد هماهنگیهای عمومیست. که در نهایت هم باز با گستاخی فراوان و با اینکه از مطالبات و عملکردهای مردم بدور هستند، اما پیروزیهای بدست آمده مردمی و خون دادنهایشان در برابر این رژیم را به انحصار و انتساب خود در آورند و قدمی به آنچه در نظر دارند نزدیکتر شوند.

امروز انتخاب بر اساس شناخت از گزینه ها باید صورت گیرد و نه آنچه برایمان از گزینه تعیین میکنند و مردم را در میان گزینش های بد از بدتر قرار میدهند.

این اشتباه را جامعه ایران سه دهه انجام داده، وقت آنست که پایانی بر این چشم بسته برگزیدن دهد. ضمن اینکه این حق ماست که بدانیم اینها چه افرادی هستند و چه کسی اینان را برگزیده، باید از پس پرده برون آیند و شناختی ملموس از خود و اهدافشان به جامعه امروز بدهند، تا مورد گزینش نیز قرار گیرند.

خیلی از اینها کلا صلاحیت گزینه بودن را ندارند. امثالشان را که امروز برایمان سخنران و سخنگو شده اند در رسانه های غیر ملی و تریبونهایی که ۲۴ ساعته در اختیارشان است در حال تبلیغ مواضع رژیم پسندانه شاهدیم. همینها در اندرونی در اتاق فکر نشسته و نام خود را شورای رهبری جنبش سبز لجن نهاده اند.

یکجا باید این روند فریب و فریبکاری به نقطه پایان رسد. تصور اشتباه میفرمایند اگر فکر میکنند با پنهان کاری میتوان دوباره زمام اختیار و انتخاب را در دست گرفت.

اگر از لزوم انتخابها و طردهای سیاسی هوشیارانه در این زمان سخن میرانیم، همه جهت مصون نگاه داشتن خودمان، بخش مردمی و در صحنه این مبارزه است و نه تدارکات چیان که اینان از حفاظت و حمایت کافی برخوردارند. من بهر عوامل رژیم دل نمیسوزانم، همه تلاشم از بهدر نرفتن خونهای ریخته شده و ستمهای روا شده بر خودمان است که بسیاری از همین حضرات درون حکومتی و در حاشیه نیز در پیشبرد آن دست داشته اند، اما امروز در دید بسیارانی پاک و منزه و کاندید محسوب میشوند.

همه نوشتارم بهر در صحنه بودن همه نیروهای برانداز ایرانپرست است که تنها و فقط در راستای مواضع فردی و جناحی خود و در قالب مطلق گرایی و تمامیت طلبی در صحنه عمل نباشند. بلکه با در نظر داشتن صلاحدید عمومی و منفعت ملی در این مسیر با دیگر گروه های همسو همگام و همراه بمانند.



عليرضا نوريزاده يک سال پيش در شهر آتلانتا در پاسخ به اعتراض فضائل عزيزان در مورد حمايتش از مامور وزارت اطلاعات(محمد رضا مدحي) ميگويد: آقاي سيد رضا حسيني (مدحي) با نود و پنج هزار داکيومنت(سند)امده،دو حالت داره يا آقاي مدحي مامور رژيم است آمده بنده را بکشد يا فريب دهد يا اينکه واقعا وجودش مغتنم است،من هم که بچه نيستم بعد از اين سالها،صدها سند را رفتم با او نشستم بررسي کردم،بيوگرافيش را به جاهائي دادم تائيد کردند،آقاي مدحي يک درياي اطلاعات است،و…

در اين فيلم ميتوانيد عين سخنان نوريزاده در دفاع از محمد رضا مدحي را ببينيد


http://azizanpress.com/index/